Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for نوامبر 2004

درود؛



به من ميگی، تفاوت واقعيت با حقيقت چيست؟



چرا نبايد روياهامون رو پرورش بدهيم تا با آن ايده آل ها آينده ای روشنتر را بسازيم؟


آخه مگه وجود همین رویا ها وهمین خیال ها نیست که دلیل آینده سازی ما آدمها میشه و باعث میشه که برای رسیدن به آن آرزوهایی که در رویای خود پروروندیم تلاش بکنیم؟!

آيا شماها فکر می کنید که پر وروندن رویا در سرتون با واقعیت زندگی طبیق نداره؟

چرا فکر میکنید که داشتن خیال های زیبا» رویا «ساختن یک قصر کاغذیه؟


چرا شما نميتونيد احساساتتون روبه پارتــنِر، يا همون عزيز ترين کسی که از اعماق دل دوستش داريد بيان کنيد!!!!!!!!!


آيا چشم دروغ ميگه ؟ ؟ ؟ ؟ ؟خوب معلومه که زبان دروغ هم ميگه…….


ولی ابراز احساسات که، از ته دل بر می خيزه دروغ نيست عزيزم اين رو هميشه راحت به همدم خودت بگو و فکر نکن که او از کارهای تو متوجه ميشه که دوستش داری در خيلی موارد گفتن يک جمله؛


(از صميم قلبم هنـــوز و تا هميشه، دوستت می دارم)


نه تنها اتفاق بدی نمیوفته بلکه دلدار را از وجود اين مِهر در دل خودت مطمئن ميکنی پس اين را به سيستم اتو ماتيک مغز دلدار نسپر نازنينم ….


نميخام مثل مادر بزرگها نصيحتتون کنم ها ولی خوب تجربياتم شايد به دردتون بخوره …


به من ميگی، تفاوت واقعيت با حقيقت چيست؟ آيا چشم دروغ ميگه ؟


جواب اين ۲ پرسش من رو بده ….. تا درودی دگر بدرود.

Read Full Post »

درود؛


پيش از هر چيز بگم که ۱ آذر زاد روز دختر کوچک من، طرلان است که مامانش عاشقانه دوستش داره و فداش ميشه



قطره را بشويم دريا را نوسان آييم


و اين نسيم بوزيم و جاودان بوزيم


و اين خزنده خم شويم و بيناخم شويم


و اين گودال فرود آييم و بي پروا فرود آييم


بر خود خيمه زنيم سايبان آرامش ما ماييم


ماوزش صخره ايم ما صخره وزنده ايم


ما شب گاميم ما گام شبانه ايم


پروازيم و چشم به راه پرنده ايم


تراوش آبيم و در انتظار سبوييم


در ميوه چيني بي گاه رويا را نارس چيدند و ترديد از رسيدگي پوسيد


بياييد از شوره زار خوب و بد برويم


چون جويبار آيينه روان باشيم به درخت درخت راپاسخ دهيم


و دو كران خود را هر لحظه بيافرينيم هر لحظه رها سازيم


برويم برويم و بيكراني را زمزمه كنيم


سهراب سپهری



تا به کی از ادعای روشنفکري، به خودمون باد کنيم ولی هيچی حاليمون نباشه؟


چرا بچه هامون که به سن بلوغ رسيدند رو، هنوزبالغ نميدونيم؟


که هم سن يه آدم ۸۵ ساله هم که باشي، وقت حرف زدن مادر يا پدر ازت ايراد بگيرند!!!!!!!!


به چه دليل به بچه های خود آزادی سخن يا رفتار نديم آخه؟


وقتی خودمون کم ايراد نداريم، چرا از ديگران ايراد بگيريم ؟


ميدونم تو سنت شايد برای جواب به اين پرسشهای من اينقدر بالا نباشه


يئنی مادر يا پدر نشده باشی هنوز


ولی تو هم ميتونی از حالا آغاز کنی خوب…..


مگه نه؟




همدلی بهتر از هم زبانی است


نيک باش و به ديگران نيزنيکی کن ….. تا درودی دگر بدرود.



Read Full Post »

درود؛



ميدونی برای بچه های بم خيلی دلم گرفته آخه تو اين غربت دستم به هيچ کجا بند نميشه که بهشون کمک کنم ولی تصميم گرفتم که به وسيلهء يک مـــــرد دانا و توانا آقا پيمان؛ اين نکو مرد ايرانی کمکی به اين بچه ها ی معصوم برسونم خودم يه جورايی از اينجا واز تو وديگر دوستانم خواهش کنم که دست کم نفری يک مبلغ کوچک برای اين طفلکی ها کمک کنيد.


آخه ايشون گفتند که؛ روز یکشنبه برای مدیران مدارس کرج سخنرانی دارم هرکی دوست داره آدرس محل سخنرانی رو میگذارم رو وبلاگ که بتونه بیاد قراره بجای پول دو هزار جلد کتاب داستان بگیرم برای بچه های بم…..باقيش رو خودت برو بخون ولی تمنا می کنم که دست به دست هم بديد تا اين بچه ها بهتر زندگی کنند … طفلکی ها پارسال همين موقع هنوز با مادر و پدرو خانواده شون زير يک سقف زندگی ميکردند نميدونی چقدر براشون جيگرم سوخت …



بيائيد برای اينهايی که زنده هستند کاری بکنيم


چقدر بشنويم در فلان شهر بچه ای زير ضربات شلاق<۸۵ضربه> جان داد يا دختری ۵ ماهه بر اثر تجاوز مردی بی وجدان جان سپرد شد يا دختری به وسيله برادر نادانش به تجاوز رسيد و حامله در زدان فارغ شد يا همين خبرهايی که تو اعصاب هممون رفته …. من که دارم دپرس ميشم به خدا، مشکلات روحی و جسمی خودم کمه اينها نيز مزيد بر علت شدند….


پس بيا دست به دست هم بدهيم و ايرانی آباد و زندگی راحت تری برای کودکان بی سر پرست بم بسازيم با همين کمکهای کوچک…يادته هميشه از بچه گيمون شنيديم که ؛


bam25/8/1383


(( قطره قطره جمع گردد وانگهی دريا شود ))


فرزندان بم را فراموش نکنيم


اين چند روزه که حالم خيلی گرفته و بد بوده همش اين رو گفتم؛


پروردگارا


به من آرامش ده ؛


تا بپذیرم آنچه را نمی توانم تغییر دهم


دلیری ده ؛


تا تغییر دهم آنچه را که می توانم


بینش ده ؛


تا تفاوت این دو را بفهمم


و به من فهم ده ؛


تا از دنیا و مردم آن متوقع نباشم.


«جبران خلیل جبران »




که همدلی بهتر از هم زبانی است


راست ميگم يا راست ميگم؟


در پناه يزدان تندرست، پيروز بر تمام اهرمنان پليد زيوی …. تا درودی دگر بدرود.


آدرس و شماره حساب و شماره تلفن زيربرای کمک به اين عزيزان است؛


به اينجا بريد و گزارش کار رسيدن و مقدار پول های ارسالی را ببينيد….


شماره حساب؛ به نام عليرضا سعيدی در بانک ملت شعبه زبرجد پاسداران به شماره حساب ۲۴۰۱۸ ميباشد شماره کد شعبه ۶۵۱۰۲


شماره تماس من ۰۹۱۲۳۱۳۷۲۰۹

Read Full Post »

درود؛


حالم خيلی خراب است و شعر گونه ای در يک لحظه نوشته ام……



دلم ميخاهد اندازه تمام دريا ها بگريم


تا که هر قصر کاغذيِ بر سر راهم است


وآنکه هيچ عشقی درآن نيست


خراب کنم واز آن بگذرم


ابر ها يی را که دلگيروگرفته اند مهمان شوم


آنهايی که



با کمترين و کوچکترين باد


به گريه آغاز می کنند


وبدون هيچ دليل و بهانه ای گريه سر ميدهند


اشکهایم شايد در آنجا روان شوند و از اين سر در گمی


نجــــــــــــات يابم……


که من نيز انسانم و همچو ابر بهاری متبلور


هر دم با کوچکترين دليل دگر گون می شوم


چرا که اسیرعشقم




هميشه چشم در راهم



دراتتظاری تمام نشدنی


انتظاری که مرا به زانو در آورده


بل همراه ابرها به ساحل دريای خزررسم


خدايا به فريادم رس که خودت پناه تمام بی پناهانی




لحظهء ديدار نزديك است؟!


به اين دوست نيکم اسد خان سر بزن و ببين که گزارش جالبی از سفر پيمان سعيدی از بم با عکسهايش داره


دلت زلال و دريايی باد تا درودی دگر بدرود.


خواهش ميکنم فقط برايم آرزوی آرامش روحم را داشته باش……

Read Full Post »

درود؛


اين دختر گل رو می شناسی ديگه



بله شاعر جوان و نيک ايران زمين که من خيلی دوستش دارم


تمام حرفاش از ته دل بر مياد و وقتی به اشعارش گوش ميدی يا ميخونی انگار برای تو سروده وتعلق به سن و سال مشخصی نداره که آدم بگه اين شعراش برای جوانهاست يا ميان سالان يا پيرها …. برای کسانی خوبه که مزه عشق و عاشق شدن رو چشيدن ويا ضربه از آن خوردند که در صورت دوم خیــــــــــلی با حال تر ميشه حضور اين اشعار…. نه؟


*******




عکس از افشين دهکردی

ببين اينجا چی ميگه در جواب مصاحبه با بهزاد؛


بريم سر مسئله احساس … چون توی شعرهای تو من زياد شروع می بينم. يعنی عاشقی ها آمدن و رفتن و دلت بارها شکسته. تلاطم های احساسی زيادی توی زندگی تا به حال داشتی؟


مريم حيدر زاده: بله.


( ای بگم چی بشن … ) حالا از کتاب «مثل هيچ کس» می خونم: «هوای رفتن که کنی مرگ گل های مريمه» که البته اميدوارم انقدر دلت نشکسته باشه …


مريم حيدر زاده: به هر حال کسی که مسير عشق رو انتخاب می کنه بايد بدونه که نه راه برگشتی براش وجود داره و نه بايد برگرده پشت سرش رو نگاه کنه. چون اون ديگه به نظر من اسمش معامله است. وقتی اسم خودمون رو يک عاشق واقعی ميگذاريم خيلی مسئوليت سنگينی داريم. مسئولتی در حد و اندازه های مجنون که فکر کنم کمتر کسی بتونه از عهده اش بر بياد.




مريم يدر زاده

عکس از رها


بهزاد: تو به عشق ابدی اعتقاد داری؟


مريم حيدر زاده: عشق های زمينی نمی تونند ابدی باشند ولی به هر حال می تونند جنبه تکاملی برای انسان داشته باشند. انسان با انسان تکميل ميشه. يعنی ما هر چقدر بگيم که يک عشق آسمانی ميتونه يک سری نيازهای بشر رو پاسخ گو باشه به نظر من اينطور نيست. شايد چون هميشه من احساسم کاملاً بر عقلم غلبه داشته اين رو ميگم. ولی به هر حال تجربه ها باعث سرخوردگی در عشق برای من نشدند. يعنی يک تجربه و يک شکست باعث نشد که من کلاً با عشق خداحافظی کنم و با وجود اينکه فاصله عشق و تنفر يک نقطه است، تنفر رو انتخاب کنم.


بهزاد: پس بهتره شکست بخوری که برای ما شعرهای بهتری بنويسی ( با خنده شيطانی ) …


مريم يدرزاده

مريم حيدر زاده: بله. فکر می کنم درست باشه. به دليل اينکه هميشه غم تاثير بيشتری توی زندگی افراد داره تا شادی. شادی ديدار، هميشه خيلی سريع تموم ميشه. ولی اگر کسی آدم رو ناراحت کنه و اون از کسی برنجه خيلی خاطره اش بيشتر می مونه. متاسفانه اين يک قانونه و هميشه همين طور هست. وقتی از عشق مطمئن ميشيم تقريباً تبديل ميشه به عادت و اون عشق رو به نظر من کمرنگ می کنه.


عادت در همه موارد خوب نيست!




عکس از رها


«الهی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال، هيچ چی از اون روز نمونه به جز گلهای پرپرش».

********

ميدونی ما آدمها نبايد به کسی که دل ميبنديم توقع داشته باشيم که او نيز مثل ما جواب بده يئنی راحت تر بگم ازش نخواهيم که همون عشق و محبت رو به ما بر گردونه چون اين من نويی بودم که مهر ورزيدم ونبايد بخوام که اون ؛عشق مورد نظر؛ نيزبه همين اندازه به من علاقه نشون بده ….نميدونم منظورم رو رسوندم يا نه!؟

تا ميتونی با عقلت برو جلو نه با دلت که راه دل هميشه به منزل مورد نظر تو نميرسه و گاهی هم امکان بی راهه رفتنش رو بده و بدون که با گفت کاشکی هيچ مشکلی حل نشده .

خيلی دلم ميخواست اونجا بودم وبا تو دوست گلم رو در رو سخن ميگفتم و خودم رو ميان شماها حس ميکردم و روی گل همتون رو از نزديک ميديدم ولی بايد از کارهام(مشکلاتم) کم کنم وخوب خوب و تندرست به ديدارتون بيام که برای تک تک شما خيلی دل تنگم

پس عقل رو فرا راه خود قرار ده نه حرف دل را

راستی فردا زاد روز يکی از دوستان گلم است؛ عزيزم زاد روزت پيروز بادآرزوی آرزوهايت را دارم

تا درودی دگر بدرود.


Read Full Post »

درود بر تو جوان ايرانی؛


ديشب اين گزارش رو خواندم و خيلی رفتم تو فکر آخه به چه قيمتی بچه ام به من احترام بگزارد؟ چون من نيز مجبــــــور به احترام نا دانسته به والدينم بودم؟ آيا ارزشها را برای من مشخص کرده بودند؟ که هيچگاه اجازه بيان ايده يا سليقه ام را نداشتم و هميشه از جانب مادر وپدر وبنا به خواست ايشان راهم را پيش ميگرفتم


شکاف بين نسل ديروز و امروز: يک فرصت يا يک بحران؟


در ايران، کشوری که حدود هفتاد درصد آن را جوانان تشکيل می دهند، مشکلات بين نسل جوان و والدين از موضوعات قابل توجه اجتماعی است. بسياری از جوانان می گويند پدر و مادرها آنها را درک نمی کنند و زبان آنها را نمی فهمند. برخی از جوانان می گويند توقع بزرگ ترها از آنان بيش از حد است و بزرگترها فشاری را که بر جوانان وارد می شود، حس نمی کنند.


.


«اين نسل سئوالش از پدر و مادرها اين است که اصولا چرا مرا به وجود آوريد و با کدام برنامه؟ چون احساس می کند که حضورش باری به هر جهت است…»

اما بسياری از پدر و مادرها يا حتی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نيز از اين گلايه دارند که پسرها و دخترها، آنطور که بايد احترام بزرگتر ها را نگه نمی دارند، به انتظارات آنها توجه نمی کنند و يا اينکه توقع آنها از پدر و مادر بالاست.


تفاوتی که بين دو نسل است اين است که پدران و مادران ما در فرهنگی تربيت شده اند که در آن همه اميال فردی سرکوب می شده و هيچگونه گرايش فردی ارج نهاده نمی شود تا آنها در خدمت کليت جامعه باشند، ولی نسل جديد به دليل ارتباط با جهان و حضور در فرايند جهانی شدن با اين مشکل مواجه است که حضور خود را چگونه به نحو خلاقانه ای اثبات کند؟ و چون امکانی از سوی نسل گذشته برای اين کار احساس نمی کند با پدر و مادر خودش دچار تعارض می شود

امروز با توجه به تحولات ونيازهايی که فرايند جهانی شدن دارد و ارتباط فرهنگ ها، جوانان توانسته اند با فرهنگی که از آنها تشخص طلب می کند و به فرديت و خلاقيت فردی اهميت می دهند ارتباط برقرار کنند، ولی نسل گذشته اين موضوع را بر نمی تابد و همچنان سعی می کند اين فرديت و خلاقيت را سرکوب کند و از طرفی نسل جوان می خواهد اين فرديت را تقويت کند، پس به لحاظ تاريخی و ساختار فعلی جامعه، ما به کليت هايی نياز داريم که اجزاء در آن معنی نداشته باشند بنا بر اين ما افرادی نمی خواهيم صاحب خلاقيت و فکر بلکه اجزايی می خواهيم درخدمت کليت… که اين کليت به لحاظ مذهبی، فرهنگی و سياسی هدايت می شود.



نظر شما در اين باره چيست؟ اگر جوان هستيد. از والدين خود چه توقعاتی داريد؟ توقع مالی، حمايت معنوی يا گذراندن ساعاتی بيشتر از وقتشان با شما؟ آيا زبان يکديگر را می فهميد يا آنکه در ارتباط برقرار کردن با نسل قبلی دچار مشکل هستيد؟ اگر پدر و مادر هستيد و فکر می کنيد فرزند جوانتان آنطور که می خواهيد حرف گوش کن نيست، دنبال خوشگذرانی با دوستان است تا درس و مشق يا ملاحظه موقعيت خانوادگی را نمی کند، ولخرج است يا اينکه فرزند جوانی داريد که از هر نظر آرزوی شما را برای داشتن يک جوان شايسته برآورده کرده است.

××××××××××××××××××××××××××××××××××××


به دوست گلم که گزارش های جديد ی در باره بيماری اِم اِس نوشته سری بزنيد


و يک دوست گل ديگرهم برای من فال حافظ باز کرده و از ايشون پرسيده (نيت کرده)برای


تندرستی من و ببينيد چه جوابی گرفته؛


عشـق بازی و جوانی و شــراب لعل فـــام مجلس انس و حريف همدم وشرب مدام

ساقــی شکر دهـان ومطرب شـيرين سخن همنشينی نيک کـردار و نديمی نيــکنــام

شاهدی ازلـطف وپــاکی رشک آب زندگی دلبری در حسن و خوبی غيرت ماه تمام

بزمگاهی دلنشان چون قصرفردوس برين گلشنی پيراهنــش چون روضه دارالسلام

صف نشينان نيکخواه وپيشکاران باادب دوستداران صاحب اسراو حريفان دوستکام

بادهء گلرنگ تلخ و تيز خوشخوار سبک نقلش از لعل نگارونَـــقلش از ياقوت خام

غمزهء ساقی به يغمــای خردآهيخته تيغ زلف جانان از برای سيد دل گسترده دام

نکته دانی بذله گوچون حافظ شيرين سخن بخش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام

هر که اين عشرت نخواهدخوشدلی بروی تباه

وآنکه اين مجلس نجويد زندگی بر وی حرام


به نظر من جالب ميگه اين حافظ شيرين بيان ولی منظورش از چند بيت آخر چيه نميدونم؟


بيائيد تا فردايی روشن بسازيم و از جهل و نادانی به هر شکلی دوری کنيم

تا درودی دگر بدرود.



Read Full Post »

درود؛


اين پائيز زيبا هنوز داره دلبری ميکنه و ميدونه که من عاشقشم با من راه مياد و با اين رنگهای زيبا حسابی باهاش کِيف ميکنم دوستش ميدارم بدون هيچ ادعايی چون من فرزند مهر هستم و درماه مهر چشم به جهان گشوده ام


اخباری از انجمن اِم اِس در ايرن برای دوستانم دارم که خوشحال کننده است



افق هاي جديد در ام.اس :


مطالعات جديد نشان مي دهد كه استاتين ها (داروهايي كه پايين آورنده كلسترول هستند) ممكن است در درمان بيماري ام.اس مؤثر باشد. احتمالاً استاتين ها در تعديل سيستم ايمني نقش دارند.


در يك مطالعه اثرات سه استاتين، Mevastatin و simvastatin و lovastatin روي گلبولهاي سفيد خون بررسي شد. اثر اين داروها روي گلبولهاي سفيد ۷۴ بيمار مبتلاء به ام.اس عود كننده، فروكش كننده و پيش رونده ثانويه و ۲۵ بيمار سالم نشان داده شد. در اين مطالعه به برخي نمونه ها استاتين به برخي اينترفرون و در بقيه تركيب استاتين و اينترفرون اضافه شد.



هر سه نوع استاتين پاسخ ايمني سلولي را سركوب مي كردند. در اين ميان simvastatin بيشترين اثر را داشت. در اين مطالعه كه داخل لوله آزمايش انجام شد تركيب استاتين ها و بتا اينترون اثر بيشتري نسبت به اثر استاتين ها به تنهايي داشت. مطالعات بيشتري جهت بررسي اين داروها در بدن انسان لازم است.


در مطالعه ديگري محققان نشان دادند كه نوعي استاتين موسوم به atovastatin سبب بهبود علايم در موشهاي مبتلاء به نوعي بيماري شبه ام.اس موسوم به انسفالوميليت اتوايمون آزمايشگاهي (EAE) مي شود. اثرات اين دارو در دوزهاي مختلف بررسي شد. نتايج اين مطالعه نشان مي دهد كه بيشترين اثربخشي با دادن دوز بالاي دارو مي باشد. اين دوز دارو معادل ۱۰ برابر دوز استفاده شده براي كاهش سطح كلسترول در انسان مي باشد.


هر دو اين مطالعات اميدوار كننده اند اما هنوز اثرات استاتين ها روي بيماران مبتلاء به ام.اس بررسي نشده است. همچنين مشخص نيست كه اين دوز بالا چه عوارضي در انسان ممكن است به دنبال داشته باشد. اين مقالات در مجله نورولوژي اكتبر ۲۰۰۲ در جلد ۵۹ صفحات ۹۹۷-۹۹۰ به چاپ رسيده است.


اميدهاي تازه در درمان ام . اس :




نتايج مطالعات اخير که در مجله The New England Journal of Medicine به چاپ رسيده است از داروي جديدي به نام آنتگرين (Antegren) در درمان بيماري ام . اس خبر مي دهد.



آنتگرين نوعي آنتي بادي است که به روش مهندسي بيولوژيک تهيه شده است. آنتگرين به سلولهاي ايمني متصل شده و مانع حرکت آنها به داخل مغز مي گردد. در نتيجه سلولهاي عصبي از حمله سلولهاي ايمني به غلاف ميلين در امان مي مانند. اين دارو به صورت ماهانه از طريق وريدي تجويز مي شود.



براساس مطالعات صورت گرفته بر روي اين دارو در ۲۶ مرکز در ايالات متحده ، کانادا و انگلستان تعداد ضايعات موجود در ام . آر . آي و تعداد حملات در بيمارانيکه از اين دارو به مدت ۶ ماه استفاده مي کردند به طور قابل توجهي کاهش يافت.




مطالعات بيشتر در خصوص اثرات و عوارض دراز مدت اين دارو در دست انجام است.


براي مطالعات بيشتر به آدرس زير مراجعه کنيد:


www.nationalmssociety.org





بار پيش که رفته بودم دکتراو نيز راجب آنتی گرين (Antegren) با من سخن گفت و فکر کنم از آغاز سال نو ميلادی من هم اين دارو را استفاده کنم ….پس دوستان مبتلا بيائيد و قوی تر از گزشته در برابر اين بيماری بايستيم و از رو ببريمش چه از نظر جسمی و چه روحی وياد او را در دل هميشه داشته باشيم خدا هميشه با ماست، پس با ياد او به آينده نگاه کنيم دوستتون دارم


تا درودی دگر بدرود.

Read Full Post »

درود؛


ديشب وقتی در اخبار اينجا در مصاحبهء تلوزيونی از زبان يک فرد آمريکايی در برلين شنيدم که آينده ايران در دست اين انتخابات آمريکا است يک تکون حسابی خوردم …. آخه چرا بايد مملکت ما و اختياراتش در دست اجانب باشه؟ يا آمريکا يا انگليس؟


وقتی هم که به بلاگ زيتون رفتم و ديدم که همه چيز بستگی به اين انتخابات داره در ايران کلی شاکی شدم ولی چه ميشه کرد جز انتظار و رقم خوردن سرنوشتمون به دست ديگرانی چون


بــــــــــــــــوش وکــِــــــــــــری $$$$$$$



تا کنون جورج بوش از جان کری پيش است اما نتيجه نهايی هنوز قابل پيش بينی نيست


'سرنوشت انتخابات آمريکا به آرای اوهايو بستگی دارد'


با اينکه شمارش آرا در انتخابات رياست جمهوری آمريکا در اکثر ايالت های اين کشور خاتمه يافته، سرنوشت نهايی اين انتخابات به اعلام نتايج شمارش آرا در ايالت اوهايو بستگی يافته است.







رای دهندگان در اوهايو

نتايج به دست آمده از شمارش آرا در اکثر ايالت ها نشان می دهد که جورج بوش، رييس جمهوری و نامزد حزب جمهوريخواه، از لحاظ کسب آرا در کالج انتخاباتی، نهاد تعيين کننده رييس جمهوری، از جان کری، رقيب خود از حزب دموکرات، پيشی گرفته اما اختلاف آرای دو نفر در حدی نيست که نتيجه نهايی مشخص شده باشد و سرنوشت انتخابات به نتيجه رای گيری در ايالت اوهايو بستگی يافته است.


نظر شما درباره نحوه برگزاری انتخابات آمريکا، از جمله مبارزات انتخاباتی آن چيست؟ در مورد نامزدان اين انتخابات چگونه فکر می کنيد؟ انتخاب هر يک از آنان چه پيامدهايی برای آمريکا و کشورهای ديگر خواهد اشت؟


تا درودی دگر بدرود


Read Full Post »