Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for مِی 2009

درود بر تو :

خانمی که راننده تاکسی مون بود به نظرم خیلی لاغرشده و به طبع قیافه جدیدی پیدا کرده بود، پس از ینکه از وی پرسیدم چه کردی که این همه وزنت کم شده!؟ گفت من سالم خوری جدی را پشت سر گذاشتم. منم در ابنترنت بدنبال چنین گرینه ای گشتم، البته با این سوال بیشتر پاسخ ها در مورد خام خواری آمد که بنده به دلیل علاقمند بودن به مزه گــــــوشت و خوردن انواع و اقسام کباب ها  هیچوقت حتی فکر خام خواری از کنار سرم نگذشته…

اماامروز مشتاقانه در اینترنت دنبال «سالم خواری» گشتم و با سایت «پزشکان بدون مرز» رو به رو شدم و دیدم چه متون جالب و خواندنی درش نهفته است.

خوب کاری که من کردم، طیق معمول پرسشی در باره دارو یا روش جدید مبارزه یا تازه های بیماری لعنتی «ام اس»نوشتم و این متن کامل و جالب را دیدم. گفتم که من اینها را چندین سال است که طیق تحقیقات اولیه و پس از دچار شدن به آن، خوانده بودم ولی دیدم که خوبه تو دوست نازنینم شاید از این بیماری تا این حد آگاه نباشی، پس بهتره که در بلاگم واردش کنم …

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/0mw9phg163a1rtspqof.gif


مالتيپل اسکلروز ( MS ) بيماري است که مغز ، طناب نخاعي و عصب بينايي را درگير مي نمايد و مي تواند موجب اختلالاتي در کنترل و قدرت عضلات ، سيستم بينايي ،‌ تعادل ، حس ( اختلالات حسي مثل سوزن سوزن شدن يا بي حسي در انگشتان دست و پا ) وعملکرد ذهني مثل فرآيند شناخت وعواطف گردد .

علائم MS  ناشي از التهاب در سيستم اعصاب مرکزي و در نتيجه تخريب ميلين ( Myelin )  بوجود مي آيند .

M.S - فیزیوتراپیست وحید صادقی

ميلين ترکيبي است از جنس پروتئين که دورادور رشته هاي عصبي را فراگرفته است . فرآيند تخريب ميلين رادميلينیزاسيون مي گويند و درنتيجه اين فرآيند ، انتقال پيام عصبي در سلول عصبي دچار مشکل واختلال مي گردد . اسکلروز سيستميک اغلب در گروه سني جوانان و ميانسالان رخ مي دهد . در واقع دو سوم موارد MS بين سنين ۲۰ تا ۴۰ سالگي آغاز مي گردد و بيشترين احتمال ابتلا در سن ۳۰ سالگي است . بروز MS در کودکان و افراد بالاي ۶۰ سال بسيار نادر است .

علت بيماري مالتيپل اسکلروز چيست ؟

علت اصلي بيماري MS ناشناخته است . ممکن است در اين ميان عوامل ژنتيک نقش داشته باشند چرا که احتمال ابتلاي فرزندان افراد مبتلا ، بيشتر مي شود . منطقه جغرافيايي محل زندگي نيز ممکن است داراي اهميت باشد .

محققين موفق به يافتن رابطه اي بين منطقه جغرافيايي محل زندگي فرد در کودکي و ابتلا به بيماري MS شده اند . شايد علت اين رابطه ،‌ شيوع بيماري هاي ويروسي دخيل در بيماري MS در مناطق جغرافيايي خاص بوده باشد .

ايجاد اختلال در سيستم ايمني که در سنين بالاتر بوقوع مي پيوندد موجب شعله ور شدن بيماري MS  در افرادي مي گردد که از کودکي مستعد ابتلا به بيماري MS  بوده اند .

* علائم بيماري MS

علائم و نشانه ها بر حسب اين که کدام قسمت از مغز يا طناب نخاعي درگير شده باشند متفاوت است .

شايعترين علائم زودرس MS  شامل موارد زير است :

– علائم عضلاني : ضعف عضلاني – لرزش پا – سفتي عضلات – احساس سنگيني – اختلالات تعادلي

– علائم بينايي : ديد تيره و مه آلود – درد کره چشم بخصوص به هنگام حرکت چشم – کوري – دو بيني

علائم با شيوع کمتر :

– علائم حسي : سوزن سوزن شدن و دردهاي سوزشي – بي حسي اندامها – احساس برق گرفتگي به هنگام خم شدن روبه جلو يا عقب

– اختلالات تعادل : گيجي و سرگيجه دوراني

* راههاي تشخيص MS کدامند ؟

پزشکان اغلب وقتي موفق به تشخيص بيماري MS  مي گردند که بيش از يک منطقه از بدن درگير شده باشد . غالباً هنگامي توجه به سمت MS جلب مي گردد که بيمار در مرحله فعاليت بيماري ، حداقل دو علامت يا نشانه از علائم و نشانه هاي شايع بيماري MS  را بروز داده باشد .

در بيماران مبتلا به MS تصاوير MRI غالباً شامل ضايعاتي در بيش از يک منطقه از سيستم اعصاب مرکزي مي باشد .

* سير و پيش آگهي بيماري MS  چگونه است ؟

رفتار MS  در افراد مختلف متفاوت است . در بيماراني که مبتلا به نوع خفيف بيماري مي باشند ممکن است اختلالي در کارهاي روزمره بوجود نيايد در حالي که بيماران مبتلا به انواع شديد ممکن است بکلي ناتوان شوند .

بيشتر بيماران بين اين دو طيف قرار مي گيرند و مراحل متنوع بيماري شامل مرحله حمله ، مرحله فروکش کردن علائم وعود ، به تناوب اتفاق مي افتند . ممکن است بيماري سال ها بدون علامت باقي بماند در حالي که بيمار ديگري طي دوره اي کوتاه مکرراً مبتلا به حملات آزار دهنده MS  گردد .

* راههاي درمان MS  کدامند ؟

داروهائي که روي سيستم ايمني تأثير مي گذارند موجب کاهش تناوب وشدت حملات MS  شده و ممکن است ميزان بروز ناتواني هاي ناشي از MS  در طول زمان را کاهش دهند . مصرف اين داروها بايد به محض تشخيص MS  آغاز گردد .

گاهي به هنگام عود بيماري از داروهاي کورتوني براي کاهش التهاب استفاده مي شود .

درمانهاي تکميلي مثل رژيم هاي تغذيه اي و مکمل هاي غذايي ، ماساژ‌درماني و روشهاي آسوده سازي ( Relaxation )  گرچه مورد استفاده قرار مي گيرند ولي به نظر نمي رسد که ميزان عود اين بيماري را کاهش دهند .

____

دوست و هم میهن نیکم این موارد را بخوان تا با این بیماری لعنتی بیش از پیش آشنا شوی…

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

عشق چیست؟

درود بر تو :

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/kqxl6u6n8lw6bwm2z0.jpg

عشق

دختری کنجکاو میپرسید:


عشق یعنی چه؟

دختری گفت: اولش رویا

آخرش بازی است و بازیچه


مادرش گفت: عشق یعنی رنج

پینه و زخم و تاول کف دست

پدرش گفت: بچه ساکت باش

بی ادب! این به تو نیامده است


رهروی گفت: کوچه ای بن بست

سالکی گفت: راه پر خم و پیچ

در کلاس سخن معلم گفت:

عین و شین است و قاف، دیگر هیچ


دلبری گفت: شوخی لوسی است

تاجری گفت: عشق کیلو چند؟

مفلسی گفت: عشق پر کردن

شکم خالی زن و فرزند

شاعری گفت: یک کمی احساس

مثل احساس گل به پروانه

عاشقی گفت: خانمان سوز است

بار سنگین عشق بر شانه

شیخ گفتا:گناه بی بخشش

واعظی گفت: واژه بی معناست

زاهدی گفت: طوق شیطان است

محتسب گفت: منکر عظما ست


قاضی شهر عشق را فرمود

حد هشتاد تازیانه به پشت

جاهلی گفت: عشق را عشق است

پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت

رهگذر گفت: طبل تو خالی است

یعنی آهنگ آن ز دور خوش است

دیگری گفت: از آن بپرهیزید

یعنی از دور کن بر آتش دست

چون که بالا گرفت بحث و جدل

توی آن قیل و قال من دیدم

طفل معصوم با خودش می گفت:

من فقط یک سوال پرسیدم!

مروز متوجه شدم که روزی برای ما نیز در نظر گرفته شده و دیدم که دوستان برای دیگر مبتلایان تبریک نشوتند!!!؟ آخه به چه دلیل؟

چون ما بیمار شدیم و از  نرمال و مانند دیگران نبودنمون وا موندیم؟ یا بگیم خوبه که ایدز یا دیگر بیماری خاص را دچار نشدیم… از شبانه روز عصبی یودن یا اینکه دید برخی مون»خودم» از نیمه هم کمتره!؟ دلم خیلی گرفت و اشکم سرازیر..

خلاصه تبریک گفتن ندارد و …

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/76qhp8534hz0dj5xmqva.jpg


تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

دلتنگی

درود بر تو :


https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/rugffgclg8nupeelnj0a.jpg

« موهایم تا چندی دگر بدین کوتاهی بشود… شاید !»

—–_____—–

ميان کوچه مي‌پيچد صداي پاي دلتنگي

به جانم مي‌زند آتش غم شب‌هاي دلتنگي

چنان وامانده‌ام در خود که از من مي‌گريزد غم

منم تصوير تنهايي منم معناي دلتنگي

چه مي‌پرسي زحال من؟ که من تفسير اندوهم

سرم ماواي سوداها دلم صحراي دلتنگي

در آن ساعت که چشمانت به خوابي خوش فرو رفت

ميان کوچه‌هاي شب شدم همپاي دلتنگي

شبي تا صبح با يادت نهاني اشک باريدم

صفايي کرده‌ام در آن شب زيباي دلتنگي


https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/xoxn80uzwsw59lh19o0j.gif


شاعر«…»این متن رایکی از دوستان برایم ایمیل زده

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

جا بجایی…

.درود بر تو :

اساب کشی مون افتاد به ماه بعد، چون هنوز خیلی کار داریم که انجام بدهیم. از جمله خرید وسایل اطاق مهمونخونه و کمد اطاق خواب و آشپزخونه جدید و مدرن…«آخه میدونی اینجا مانند ایران نیست که تو به هر خونه ای بری کابینت آشپزخونه ، سینک ظرفشئوی و غیره… وجود داشته باشد

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/l93rtg1xss9ws5kwp6df.jpg.البته شاید شما ندونید که  در آلمان بیمه هایش چقدر برای معلولین جسمی «بیماران خاص»مزیت های عالی  تعلق می دهد. جــونم برایت بگه که تمام بسته بندی های متعلق به اسباب کشی را با استفاده از افراد زیاد . حاذقی جا به جا می کنند و تمام هزینه را به عهده میگیرد.

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/no2rzcykob9fo4p7z3r4.gif

ولی  باید تمام وسایل را از پیش بسته بندی نموده تا روز موعود برسد و تمام کار ها انجام شود.


Moving

این پاکت ها همه جا قابل بدست آوردن یا خریدن با مبلغ کمی، است. آقای همسر در این بسته بندی ها خیلی کمک بودند، البته کما کان نیز هستند.میدونی آخه زمان جوانی ام با وجود دوبچه پشت سر هم، خودم کلی کار انجام می دادم و در چنین مواردی»اسباب کشی» خوب حسابی روی قدرت جسمی من به تنهایی میشد کرد.

حالا باورکن که روی اعصابم فشار زیدادی است، ولی از فرط حرص خوردن، کاری به جز قر زدن ازم بر نمیاد و در خفا آسمان چشمانم ابری و طوفانیست

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/8nvy9pu0hgni4ipy7mz8.gif

«دیشب پس از مدتی طولانی با”مهرنوش نازنینم تلفنی حرف زدم»و کمی از حال و احوالاتم پرسید و پس از اینکه کمی از مشکلاتم و بی مهری برخی از دوستان قدیمی اینترنتیم که او هم می شناختشون برایش گفتم، برگشت گفت: پس بگو صدایت چرا مانند همیشه نیست و این همه غصه در بدارد…!!! خلاصه بد روزگاریست نازنینم…

با وجود خوردن داروهای جدید هومئوپاتی برای بهتر شدن چشمانم و بهمراه ورزش های مخصوص عضله ای قوه بیشتر حرکتی، تاثیر به سزایی نشان نداده و هنوز من اندر خم همان کوچه هستم…

پی نوشت: نوشتن این حرفها، تنها برای تسکین دادن به اعصاب زخمی ام است.

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

درود بر تو :

اگر کم پیدا شدم، یا دیگر مانند پیش از این شهلای اَکتیو چند سال پیش نیستم دلایل بسیاری دارد. برایت چند دلیل کوتاهش رامی گویم که تو نیز بدانی:

اول از همه مشکل چشمانم است که خیلی اذیت می کنند و راحت نمیتوانم مطالب مهم یا ساده را بخوانم!

دوم اینکه مشکلات عصبی زیادی سر راهم بوجود آمده و همچنان می آید

سوم !!!…

دیگر خود  حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!…

اسباب کشی جانانه ای پس از 10-11 سال اقامت در این خانه را هم پیش رو داریم.البته با توجه به ناتوانی جسمی  بنده، من از یک خانم کاری».با تقدیم هزینه مکفی» دعوت به کمک و همکاری خواهم کرد

پس با توجه به این موارد، دیگر از نبودن من دلخور و ناراحت نشوی ها

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

اَنشتَین

درود بر تو :

در  زمان تدریس در دانشگاه پرینستون دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره ی هفت سینی برای انیشتین و جمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله «بور»، «فرمی»، «شوریندگر» و «دیراگ» و دیگر استادان دانشگاه بچینند و ایشان را برای سال نو دعوت کنند. آقای دکتر خودشان کارتهای دعوت را طراحی می کنند و حاشیه ی آن را با گل های نیلوفر که زیر ستون های تخت جمشید هست تزئین می کنند و منشا و مفهوم این گلها را هم توضیح می دهند. چون می دانستند وقتی ریشه مشخص شود برای طرف مقابل دلدادگی ایجاد می کند. دکتر می گفت: » برای همه کارت دعوت فرستادم و چون می دانستم انیشتین بدون ویالونش جایی نمی رود تاکید کردم که سازش را هم با خود بیاورد. همه سر وقت آمدند اما انیشتین 20دقیقه دیرتر آمد و گفت چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ایرانیان را ببیند. من فورا یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم و برای انیشتین توضیح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم و این شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم. به هر حال بعد از یک سری صحبت های عمومی انیشتین از من خواست که با دمیدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم. من در پاسخ او گفتم : ایرانی ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنایی را نگه داشته اند و از آن پاسداری کرده اند. برای ما ایرانی ها شمع نماد زندگیست و ما معتقدیم که زندگی در دست خداست و تنها او می تواند این شعله را خاموش کند یا روشن نگه دارد.»

ani

آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند و می گفت بعدها انیشتین به من گفت:   » وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10هزارساله چیست. ما برای کریسمس به جنگل می رویم درخت قطع می کنیم و بعد با گلهای مصنوعی آن را زینت می دهیم اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم همه درختها سبزند و در کنار خیابان گل و سبزه روییده است.»

hassabi-2

بالاخره آقای دکتر جشن نوروز را با خواندن دعای تحویل سال آغاز می کنند و بعد این دعا را تحلیل و تفسیر می کنند. به گفته ی ایشان همه در آن جلسه از معانی این دعا و معانی ارزشمندی که در تعالیم مذهبی ماست شگفت زده شده بودند. بعد با شیرینی های محلی از مهمانان پذیرایی می کنند و کوک ویلون انیشتین را عوض می کنند و یک آهنگ ایرانی می نوازند. همه از این آوا متعجب می شوند و از آقای دکتر توضیح می خواهند. ایشان می گویند موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر و بیان امید و آرزوست. انیشتین از آقای دکتر می خواهند که قطعه ی دیگری بنوازند. پس از پایان این قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انیشتین که چشمهایش را بسته بود چشم هایش را باز کرد و گفت» دقیقا من هم همین را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره هفت سین را ببیند.

آقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با «س» شروع می شد توی سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود. بعد توضیح می دهد که این در واقع هفت چین یعنی 7 انتخاب بوده است. تنها سبزه با «س» شروع می شود به نشانه ی رویش. ماهی با «م» به نشانه ی جنبش، آینه با «آ» به نشانه ی یکرنگی، شمع با «ش» به نشانه ی فروغ زندگی و … همه متعجب می شوند و انیشتین می گوید آداب و سنن شما چه چیزهایی را از دوستی، احترام و حقوق بشر و حفظ محیط زیست به شما یاد می دهد. آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرفها را نمی زد و نخبگانی مثل انیشتین، بور، فرمی و دیراک این مفاهیم عمیق را درک می کردند. بعد یک کاسه آب روی میز گذاشته بودند و یک نارنج داخل آب قرار داده بودند. آقای دکتر برای مهمانان توضیح می دهند که این کاسه 10هزارسال قدمت دارد. آب نشانه ی فضاست و نارنج نشانه ی کره ی زمین است و این بیانگر تعلیق کره زمین در فضاست. انیشتین رنگش می پرد عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود. از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده؟ می گوید : «ما در مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد کلیسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید. علم شما کجا و علم ما کجا؟!»

خیلی جالب است که آدم به بهانه ی نوروز، فرهنگ و اعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی کند.

____

این متن«ایمیلی فرستاده» از دوست گلم شفق جونم که در حال حاضر دلم خیلی برایش تنگ شده است.

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

بعضیها…

درود بر تو :

آيا شما هم از اين بعضيها هستيد؟

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/nb6m9367vwa69myq7db.gif

بعضي‌ها شعرشان سپيد است، دلشان سياه،

بعضي‌ها شعرشان كهنه است، فكرشان نو،

بعضي‌ها شعرشان نو است، فكرشان كهنه،

بعضي‌ها زمين‌ها را از خدا مجاني مي‌گيرند و به بندگان خدا گران مي‌فروشند.

بعضي‌ها حمال كتابند،

بعضي‌ها بقال كتابند،

بعضي‌ها انبارداركتابند،

بعضي‌ها كلكسيونر كتابند

بعضي‌ها اصلا‏ قيمتي ندارند،

بعضي‌ها به درد آلبوم مي‌خورند،

بعضي‌ها را بايد قاب گرفت،

بعضي‌ها را بايد بايگاني كرد،

بعضي‌ها را بايد به آب انداخت،

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/mmzv127miyva617mjofl.jpg

بعضي‌ها ارزششان به حساب بانكي‌شان است،

بعضي‌ها همرنگ جماعت مي‌شوند ولي همفكر جماعت نه،

بعضي‌ها را هميشه در بانك‌ها مي‌بيني يا در بنگاه‌ها.

بعضي‌ها در حسرت پول هميشه مريضند،

بعضي‌ها براي حفظ پول هميشه بي‌خوابند،

بعضي‌ها براي پول همه كاره مي‌شوند.

بعضي‌ها نان نامشان را مي‌خورند،

بعضي‌ها اصلا نان نميخورند،

بعضي‌ها با گلها صحبت مي‌كنند،

بعضي‌ها با ستاره‌ها رابطه دارند.

بعضي ها صداي آب را ترجمه مي‌كنند.

بعضي ها صداي ملائك را مي‌شنوند.

بعضي ها صداي دل خود را هم نمي‌شنوند.

بعضي‌ها نان جوانيشان را ميخورند،

بعضي‌ها نان موي سفيدشان را ميخورند،

بعضي‌ها نان پدرانشان را ميخورند،

بعضي‌ها اصلا نان نميخورند،

بعضي‌ها براي رسيدن به زندگي راحت، عمري زجر مي‌كشند.

بعضي ها ابتذال را با روشنفكري اشتباه مي‌گيرند.

بعضي از شاعران براي ماندگار شدن چه زجرها كه نمي‌كشند.

بعضي ها يك درجه تند زندگي مي‌كنند، بعضي‌ها يك درجه كند.

هيچكس بي‌درجه نيست.

بعضي ها حتي در تابستان هم سرما مي‌خورند.

بعضي ها در تمام زندگي‌شان نقش بازي مي‌كنند.

بعضي ها در تلاشند كه بي‌تفاوت باشند.

بعضي ها فكر مي‌كنند چون صدايشان از بقيه بلندتر است، حق با آنهاست.

بعضي ها فكر ميكنند وقتي بلندتر حرف بزنند، حق با آنهاست.

بعضي ها براي سيگار كشيدنشان همه جا را ملك خصوصي خود مي‌دانند.


بعضي از آدمها فاصله پيوندشان مانند پل است، بعضي مانند طناب و بعضي مانند نخ.

بعضي ها دنيايشان به اندازه يك محله است، بعضي به اندازه يك شهر،

بعضي به اندازه كرة زمين و بعضي به وسعت كل هستي.

بعضي ها به پز ميگويند پرستيژ

بعضي ها خيلي جورهاي مختلف هستند.

شما چطور؟ آيا شما هم از اين بعضي ها هستيد ؟؟؟


https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/vkvk9dvmz62lh6c419c.gif

«با سپاس از دوست و همدرد نیکم، الهه نازنینم»

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

درود بر تو :

در سایتی راجب لاغر شدن با مصرف آب مواجه شدم، آن متن را کپی کردم تا تو دوست گلم نیز بخوانیش« با توجه به متون بسیاری که از پیش نوشتم»این کار را فقط به خاطرتو کردم دوست نادیده و گلم»که تصمیم کبری برای وزن کم کردن بگیری.

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/a874y7h7bzn2lzowb4z2.jpg


چرا زیاد نوشیدن آب لاغر می کند؟


نوشیدن حداقل 8 لیوان آب در روز، یکی از نکات کلیدی برای تغذیه سالم و بخش مهمی از یک رژیم لاغری موفق و کارآمد است.

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/wqrlfo6r9ztw79kti1d.jpg

حال ما به شما می گوییم که نوشیدن حداقل 8 لیوان آب در روز چگونه باعث لاغری می شود:

1- غذا را هضم می کند. آب برای دفع مواد زائد از بدن شما ضروری است. بدون دریافت آب کافی، مواد زائد و دفعی در روده های شما جمع شده و باعث افزایش وزن می شوند.


2- متابولیسم بدن را افزایش می دهد، در نتیجه کالری بیشتری می سوزانید. در عین حال خود آب، کالری ندارد، لذا باعث کاهش وزن می شود. هنگامی که بدن، آب کافی دریافت نکند، سلول های چربی، سفت می شوند و به راحتی نمی سوزند. در نتیجه کاهش وزن سخت تر خواهد شد.


3- وزن آب بدن را کم می کند. هر چقدر کمتر آب بنوشید، بدن آب بیشتری در خودش نگه می دارد مثل شتر. شتر به دلیل اینکه در بیابان ها و آب و هوای گرم زندگی می کند، نمی تواند به مقدار کافی آب بنوشد، لذا همیشه در بدن خودش آب زیادی نگه می دارد.


وزن بدن بر اساس میزان آبی که می نوشید، تنظیم می شود. لذا هر چقدر آب بیشتری بنوشید، وزن بدن کمتر خواهد شد.


4- با نوشیدن آب کافی، نیازی به نوشابه های گازدار نخواهید داشت. این نوشابه ها دارای شکر، مواد افزودنی مصنوعی (رنگ دهنده ها و طعم دهنده) هستند و کالری زیادی را به بدن می رسانند، لذا باعث چاقی می شوند. قندهای مصنوعی موجود در نوشابه های رژیمی هم مناسب نیستند.


5- گرسنگی را فرو می نشاند. هر چقدر بیشتر آب بنوشید، کمتر غذا خواهید خورد. لذا سعی کنید 15 دقیقه قبل از خوردن غذا، یک لیوان آب بنوشید.


6- خیلی وقت ها هنگام احساس گرسنگی، در حقیقت بدن شما تشنه است و نیاز به آب دارد، نه غذا. لذا هر وقت احساس گرسنگی کردید، یک لیوان آب بنوشید. این کار باعث می‏شود لاغر شوید و مجبور نباشید بدون اینکه بدن شما نیاز داشته باشد، غذا بخورید. نوشیدن آب، کاهش وزن شما را راحت‏تر خواهد کرد.

8- میوه‏ها، منبع خوبی برای تامین آب هستند. هر چقدر میوه‏های تازه ی بیشتری بخورید، آب بیشتری دریافت خواهید کرد. بنابراین سعی کنید هر روز علاوه بر نوشیدن 8 لیوان آب، از میوه‏های تازه به خصوص مرکبات نیز استفاده کنید.


7- با نوشیدن آب، کبد کار خود را به بهترین نحو انجام می دهد. در نتیجه آب باعث می شود که چربی های بدن، بشکنند. نوشیدن آب زیاد به بدن کمک می کند تا چربی های شکسته شده، دفع شوند.
https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/2jrluswbxzcs94npc7uu.gif https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/gijfd91ekxf0mmpkwp7.gif


همچنین نوشیدن آب می تواند :


از سرماخوردگی و تب جلوگیری می کند.


سردرد را بهبود بخشد و تمرکز ذهنی شما را افزایش دهد.


پوست شما را از جوش ها پاک می کند.


نوشیدن آب با رژیم غذایی مناسب و ورزش


به خاطر داشته باشید که …

* نوشیدن آب به تنهایی نمی تواند باعث کاهش وزن شود، بلکه عوامل دیگری هم در این کار موثرند که شامل ورزش کردن، رعایت اعتدال در خوردن غذاها (عادات غذایی سالم) و داشتن صبر و حوصله است.

* اثرات مصرف آب در خانم ها و آقایان متفاوت است. نوشیدن آب در آقایان میزان متابولیسم بدن را سریعا افزایش می دهد و در خانم ها ذخایر قندی (کربوهیدرات ها) را سریع تر می شکند.

البته مشکل است که بگوییم روی هر فردی دقیقا چه اثری دارد، ولی در کل موثر است.

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

درود بر تو :

علاقه بی حدی نسبت یه دریای خزر دارم، کما کان همه دوستان نزدیک و دورم از این عشق با خبرند

یاد خاطرات مسافرت به شهرهای گوناگون میهن عزیزم« ایران » این چند گاه گذشته تمام وجودم را فرا گرفته است.

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/c9v21e0rffgyp9s5zguw.jpg

با سپاس از دوستان همراهم که در تمام مراحل مسافرت به شمال با من بودند

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/bi4z8xz21yps9gh8tna.jpg

کیا شهر بر روی پل چوبی  و مرداب با قایق زیر آبش که دیدن این عکس برایم بسیار ارزشمند است.

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/p3coa3h8qrm1al9sh0oh.jpg

i665xdaf932ygk708neg0

این هم دلداده ای است که به عشقش نگاهی ژرف انداحته و شاید خاطراتش را در آنجا سیر میکند.

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/k0saorb2hfc4sxx52vhu.jpg

اوایل جاده شمال مسیر رشت،  بندر انزلی «پهلوی» و مازندران..

.به هر حال که بهشت روی زمین همینجاست.

فکر کردی چرا هرانگاه که مرخصی یا تعطیلیی برای مردم ایران پیش میاد، بیشار به سوی شمال می روند؟

همین عشق است و بس…

____

ای جـــــانا از»مهرنوش«یک پیام گرفتم و به اندازه یک دنیـــــــــــــــــــا خوشحال شدم.

https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/w3lemrig6r4en2wnyr3y.gif


سپاس عزیزم که پس از این همه دلتنگی،  از خودت به من خبری رساندی.

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

درود بر تو :

24 سال پیش در چنین روزی «12 اردیبهشت» مصادف با روز معلم، به خانه بخت رفتمhttps://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/ifkqpy7tj2vwf3pbrgy3.gif


کل داستانِ چگونه آشنا شدن و تصمیم برای قبول این ازدواج را اینجا نوشته بودم

از آرشیوم یک نکته را کش رفتم و به اینجا میارم برای تو که

هنوز من را نمیشناختی. آخه داستان همان داستان است.

در اواخر بهمن ماه سال ۱۳۶۲در سن ۱۷ و نيم سالگی پسر خوش تيپی از يک خانواده محترم، مذهبی به خواستگاریم آمدند.»که همه موارد کاملن ستنی بر قرار شد


https://i0.wp.com/www.gigaimage.com/images/ywpm9pzc0lrwq5byk3ka.jpg

حالا از ما که گذشت و هر انتخابی کردیم درست یا غلط، وارد دایره وسیع زندگی مشترک شدیم.


ولی امروز انتخاب ها خیلی راحت تر و آشنایی پیش از ازدواج بین جوانان رواج بیشتری دارد. درسته در ایران با مسائل مادی عجین شده است و گـَند هر چی ازدواج را بالا آوردند. ولی در حال حاضر انتخاب ها بیشتر به عهده خود جوانان بخصوص دختران است، نه اجبار و زور مادر و پدرها. ((البته خدای را سپاس چنین اجباری شامل حال ما یئنی «من و آقای همسر» مخصوصن از جانب خانواده من نشده بود.))

یکی از دوستانم ازم پرسید: شهلا چرا اینقدر زود ازدواج کردی!؟

گفتم در زمانی که من درس می خواندم اینقدر دانشگاه رفتن مُــد و چشم و هم چشمی نشده بود.

دوم شاید حسی درونی به من از این بازار بی پسری امروز ایران خبر می داده!؟!


ولی خارج از بحث سالگرد ازدواج و شادباش و…، در مورد موضوع هایی که گفتم میخاهم یک تبادل ایده داشته باشیم.


1- در چه سنی باید ازدواج کرد؟


2- شرایط آن چگونه باید در نظر گرفته شود!؟

3- عشق و علاقه پیش از ازدواج لازم است یا نه!؟


4- پسر ها چه شرایطی برای ازدواج را مد نظر دارند!؟

5– آیا هنوز بکارت داشتن دختر مهم است؟؟

6– خداییش، پسر ها هم باکره ازدواج می کنند!!!!؟

7– اگر بله، فکر میکنی بله،!!! چند درصدشون؟


نه من نمیخواهم جامعه مرد ها را بکوبم و نه میخاهم  دختر ها را بالا تر ببرم، اینها فقط سوالهائیست که در ذهنم بود و بهتر دیدم با این جامعه جوان ایرانی در میان بگذارم.

“شما گلهایم”

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »