Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for ژانویه 2010

درود بر تو :

در رادیو آمریکا شنیدم که قرصی برای درمان راه رفتن بیماران ام اس ی در آمریکا ساخته شده، این قرص تا  فروردین ،اردیبهشت به بازار فروش ارزه میشود. البته گفتند که دارویی برای هر مدل شدید و خفیف ام اس نیز به همین زودی ساخته و راهی بازار میشود.

پس به جمله زیبای «پایان شب سیه سپید است»رسیدیم.

از به ایتالیا رفتن و عمل بالنی نیز پشیمون شدم

چرا که این دارو در همینجا نیز قابل دسترس خواهد بود.

همین گرارش از بلاگ دوستم:

داروي جديد به مبتلايان ام اس کمک مي کند سريعتر راه بروند

اداره نظارت بر غذا و داروی آمريکا ، دارويي را تاييد کرده است که به بيماران مبتلا به ام.اس کمک مي کند، سريعتر راه بروند. به گزارش خبرگزاري فرانسه، در آزمايشهاي باليني مشاهده شد، بيماران مبتلا به ام.اس که با داروي «آمپيرا» Ampyra – نام ژنريک دالفامپريدين dalfampridine – درمان شدند، نسبت به افرادي که دارونما مصرف کرده بودند، توانستند سريعتر راه بروند.

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

نامه ويليام شكسپير

درود بر تو :

امیدوارم که تو هم میهن نیکم بتوانی این نامه شکسپیر را بخوانی و درک کنی  که این خصوصیت همیشگی دولت عشق بوده و هنور و تا ابد می ماند،»البته اگر دو سال دیگر پس از برخورد آن شهاب سنگ بر کره زمین هنوز زنده بمانیم»zwinkern

نامه ويليام شكسپير

وقتي که خاطرات گذشته در دل خاموشم بيدار مي‌شوند، بياد آرزوهاي در خاک رفته، آه سوزان از دل بر مي‌کشم و غم‌هاي کهن روزگاران از کف رفته را در روح خود زنده مي‌کنم.

با ديدگان اشک‌بار ياد از عزيزاني مي‌کنم که ديري است اسير شب جاودان مرگ شده‌اند.

ياد از غم عشق‌هاي در خاک رفته و ياران فراموش شده مي‌کنم.

رنج‌هاي کهن دوباره در دلم بيدار مي‌شوند. افسرده و نا اميد بدبختي‌هاي گذشته را يکايک از نظر مي‌گذانم و بر مجموعه غم‌انگيز اشک‌هايي که ريخته‌ام مي‌نگرم، و دوباره چنان که گويي وام سنگين اشک‌هايم را نپرداخته‌ام دست به گريه مي‌زنم.

اما اي محبوب عزيز من، اگر در اين ميان ياد تو کنم غم از دل يکسره بيرون مي‌رود. زيرا حس مي‌کنم که در زندگي هيچ چيز را از دست نداده‌ام.

بارها سپيده درخشان بامدادي را ديده‌ام که با نگاهي نوازشگر، بر قله کوهساران مي‌نگريست.

گاه با لب‌هاي زرين خود بر چمن‌هاي سرسبز بوسه مي‌زند و گاه با جادوي آسماني خويش، آب‌هاي خفته را به رنگ طلايي در مي‌آورد.

بارها نيز ديده‌ام که ابرهاي تيره چهره فروزان خورشيد آسمان را فرو پوشيدند. مهر درخشان را وا داشتند تا از فرط شرم چهره از زمين افسرده بپوشاند و رو در افق مغرب کشد.

خورشيد عشق من نيز چون بامدادي کوتاه در زندگي من درخشيد و پيشاني مرا با فروغ دلپذير خود روشن کرد. اما افسوس. دوران اين تابندگي کوتاه بود زيرا ابري تبره روي خورشيد را فرا گرفت.

با اين همه در عشق من خللي وارد نشد؛ زيرا مي‌دانستم که تابندگي خورشيد آسمان پايندگي ندارد.

تا درودی دگر بدرو د

Read Full Post »

آنکس که …

درود بر تو :

در این روزها با کارهایی که معنی اصولی این واژه را در آخربه ذهنمون می رساند  بسیار برخورد کردیم و درگیر بودیم ما ایرانی ها…

آنکس که نداند،و نداند که نداند

در جهل مرکب ابد الدهر بماند

پی نوشت:

از تو چه پنهون از وقتی که بلاگ بنده فیلتر شده دوستان بسیارمهربانی از من فیلتر شکن می طلبند که بتوانند بلاگم را بخوانند و پیامی برایم بنویسد!!!, غافل از اینکه بنده در کشوری کاملا آزاد زندگی می کنم و از فیلتر شکن  هیچ آگاهیی ندارم.» خواهشمندم کسی از شما خواننده های گلم به دل نگیرد»

حالا پیام نوشتن تو که سهله دوستان خارج نشین بنده بهم کم سر میزنند

تا درودی دگر بدرود


Read Full Post »

ترازوی عدالت

درود بر تو :

جام جمآنلاين >>> روزي كه نوبل داشت وصيتنامه‌اش را مي‌نوشت تا بخشي از بار گناهش را به خاطر اختراع ديناميت كم كند، تصور نمي‌كرد نزديك شدن پاييز و همراه آن رسيدن به فصل اهداي جوايز نوبل چنين شوري در مجامع مختلف جهاني ايجاد كند.

و امروز آن روز رسید که چنین امتیازی به عدالت خواهان میهن ما داده شود.

به امید رسیدن روز آزادی برای تک تک ایرانیان در هر جایی که زندگی می کنند بخصوص هم میهنمان با تعریف اصل دمکراسی که مردم بدانند معنی حقیقی این واژه چیست!!؟

تا رسیدن به آنروز بدرود

Read Full Post »

درود بر تو :

«پول اشراف منهای فرهنگ اشرافی»

علیزاده طوسی

تازگیها هر وقت توی یک خیابان از جلو یک «سالن ناخن» ردّ می شوم، یک حالی پیدا می کنم که خدا نصیب دشمنتان نکند.

بچّۀ دبستانی که بودیم، خیال می کردیم «مانی» یعنی «لاک» و «کور» یعنی «ناخن». آنوقتها کلمه «پدیکور» به گوشمان نخورده بود تا از بابت حدسمان در معنی «مانیکور» به شکّ بیفتیم.

بعدها که بزرگ شدیم و یاد گرفتیم که معنی کلمه های انگلیسی را توی کتاب لغت پیدا کنیم، تازه فهمیدیم که اوّلاً فرانسویها به پیرایش و آرایش ناخنهای دست می گویند «مانیکور» (manicure)، و ثانیاً انگلیسیها آن را «مَنی کیور» تلفّظ می کنند، و ثالثاً چون یکی از چیزهایی که برای آرایش ناخن به کار می رود، «لاک» است، مردم به اصطلاح «اطلاق کلّ به جزء» کرده اند و به لاک ناخن گفته اند «مانیکور». فکر می کنم آنوقتها خیلی کم بودند کسهایی که کلمۀ «پدیکور» (pedicure) به گوششان خورده باشد و بدانند این کلمه چه معنایی دارد، چون اگر می دانستند که «پدیکور» یعنی پیرایش و آرایش ناخنهای پا، آنوقت دیگر خانمها پاهاشان را مانیکور نمی کردند!

راستی، اگر می بینید من از معنیِ لغتهای «مانیکور» و «پدیکور» حرف می زنم، خدا نکرده یکوقت خیال نکنید که عقلم گرد شده است و خودم را برای شما کرده ام کتاب «لغت معنی»! نه خیر! اصل موضوع این است که تازگیها هر وقت توی یک خیابان از جلو یک «سالن ناخن» ردّ می شوم، یک حالی پیدا می کنم که خدا نصیب دشمنتان نکند.

برای مانیکور عادّی، چهل و پنج دقیقه، سی و پنج پوند، و برای مانیکور مخصوص، یک ساعت و نیم، هشتاد و پنج پوند.

آخر که چی؟ آدم، خانم یا آقا، تلفن را بردارد، از منشی یک تالار پیرایش و آرایش ناخن وقت بگیرد، در روز و ساعت معّین راننده اش او را ببرد دم در سالن پیاده کند و آدم، خانم یا آقا، ناخنهایش را بسپرد به دست یک متخصّص دوره دیده که یک ساعتی با انواع ابزارها و موادّ و مصالح مختلف و مرموز با آنها ور برود و دست آخر آدم، خانم یا آقا، چه کار کرده باشد؟ داده باشد ناخنهای دست و پاش را گرفته باشند و صاف و صوف و تمیز کرده باشند! به چه قیمتی؟ بگذارید به اصطلاح «مستند» حرف زده باشم.

بر طبق آگهی یکی از سالنهای مانیکور در اینترنت برای مانیکور عادّی، چهل و پنج دقیقه، سی و پنج پوند، و برای مانیکور مخصوص، یک ساعت و نیم، هشتاد و پنج پوند. خودتان حساب کنید به «تومن» چه قدر می شود!

می گویم آخر توی این دنیایی که درآمد سرانه نصف جمعیتش از هزار پوند در سال کمتر است… توی این دنیایی که هر سال در حدود ده میلیون بچّه می میرند، چون پدر و مادرشان نمی توانند دو سه پوند بدهند، پنیسیلین بخرند… توی این دنیایی که خیلی از کارکرها در خیلی از کشورها از صبح تا شب عرق می ریزند و جان می کنند و کمتر از یک پوند دستمزد می گیرند…

شما می توانید با ده، بیست پوند یک جعبه ابزار کامل و عالی مانیکور پدیکور بخرید و خودتان ناخنهاتان را بگیرید.

بله، تو یک همچین دنیایی یک آدم، خانم یا آقا، بیاید خون بهای صد تا بچّه یا دستمزد روزانه صد تا کارگر را بدهد که ناخنهاش را بگیرند، فقط به این دلیل که نظام طبیعت خدایی مانده است، امّا نظام جامعه بشری شیطانی شده است، و دارندگان پولهای مفت نمی دانند با پولشان چه کار کنند!؟

به این آدم، خانم یا آقا، می گویم: «می بخشید فضولی می کنم. شما می توانید با ده، بیست پوند یک جعبه ابزار کامل و عالی مانیکور پدیکور بخرید و خودتان ناخنهاتان را بگیرید. هیچ اجبار اخلاقی ای هم ندارید که غصّه فقیرهای دنیا را بخورید. امّا حالا که صد برابر اشراف قدیم پول دارید، به اندازۀ یک درصد آنها فرهنگ اشرافی پیدا کنید و با پولهای زیادیتان، نمی گویم کلیسا، که بیش از اندازه کافی داریم، بلکه بیمارستان و مدرسه و دانشگاه و تئاتر بسازید، که خیلی کم داریم، و حامی سخاوتمندهنرهای اصیل بشوید تا هنرمندها مجبور نشوند برای امرار معاش به ابتذال تن در بدهند!می فرمایید خلاف عرض می کنم؟ حقّ با شماست!»

البته من»شهلا» نیز این کار را انجام می دهم ولی نه به این گرونی، تنها برای محکم تر شدن ناخنهایم.

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

تا بوده همین بوده

درود بر تو :

برخی میگن که بلاگ من فیلتر شده، ولی از اینکه جزو مبارزین جنبش سبز حساب شوم خوشحالم.

تا بوده همین بوده« می‌گفتید، از كجا به سراغ تان مي آيد اين غم غريب
که چیره می‌شود، همچون دريا بر صخرة تيره و برهنه؟»
_آن هنگام که دل ما به خوشه‌چینی رفت
دريافت كه زيستن درد است. رازي آشکار بر همه کس.

رنجي بس ساده و نه اسرارآميز
و همچون شادي تان آشكار بر همه كس.
پس بس كنيد جستن را ، اي زيباي كنجكاو!
و ساكت شويد! هر چند صداي تان دلنشين باشد

ساكت شويد، اي غافل! اي روان همواره مسرور!
اي دهان گشوده به خندة كودكانه! كه بسی بيش از زندگي
مرگ است كه ما را همواره با رشته هايي لطيف در چنگ می گیرد.

پس بگذاريد، بگذاريد قلب ام با فريبي سرمست شود
غوطه ور شود در چشمان زيباي تان همچون در رؤيايي شيرين
و زماني طولاني زير ساية مژگان تان بيارامد!

ترجمه: سوفیا

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

درود بر تو :

دیشب برنامه جالبی را در رادیو آمریکا دیدم که باعث شد سریع به دوستی که پیاده و با سختی در سرمای زمستان » همراه با بهمراه آوردن فرزند بیمارشون » مجبور به ترک میهن شده بودند؛ زنگ بزنم. البته این فیلم مطابق با جریان آمدن و رسیدن بسیاری از هم میهنانمون است .

با «یک لحظه آزادی» سرانجام سینمای در تبعید دیده شد

حسن زرهی


yek-lahzeh.jpg
شهروند 1193 ـ 4 سپتامبر 2008

سی و دومین جشنواره جهانی مونتریال که با فیلم فرانسوی «پاریس 36» پنجشنبه 21 اگوست گشایش یافت، سرانجام دوشنبه شب اول سپتامبر با اهدای جوایز برندگان به کار خود خاتمه داد.
جایزه اول و طلایی بهترین کارگردانی اولین فیلم، به آرش ریاحی و فیلم دیدنی «یک لحظه آزادی» تعلق گرفت. دیگر برندگان جشنواره سی و دوم مونتریال عبارتند از:
جایزه بزرگ جشنواره به فیلم ژاپنی «کوچ» به کارگردانی «یوجیرو تاکیتا» رسید. این فیلم داستان زندگی یک نوازنده ویولن سل است که بر اثر بیکاری شهر توکیو را ترک می کند و
به زادگاه خویش برمی گردد و در آنجا به عنوان مامور کفن و دفن مشغول به کار می شود.
علاوه بر آن هیات داوران بخش فیلم های بلند جشنواره ی امسال که ریاست آن به عهده ی «مارک رایدل» کارگردان آمریکایی بود، جایزه بزرگ ویژه هیات داوران را به «ضرورت های زندگی» اثر «بنوا پیلان» از کانادا اهدا کرد. ضرورت های زندگی داستان مرد اسکیمویی ست که به هنگام معاینه در یک کشتی که حکم بیمارستان سیار را دارد متوجه می شود سل گرفته است. داستان در کبک دهه 50 رخ می دهد و مسئولان بیمارستان دریایی مرد را از خانواده اش جدا می کنند و به بیمارستانی در کبک می برند. او که طاقت دوری از خانواده و طبیعت محل زندگی خود را ندارد، می کوشد از بیمارستان بگریزد، اما موفق نمی شود. سرانجام توسط پرستار بیمارستان با کودک اسکیموی دیگری آشنا می شود که هم زبان او را می داند و هم زبان دکترها و پرستارها و دیگران را. سرانجام مرد اسکیمو بهبود می یابد، اما کودک همزبان او قربانی سل می شود. «ضرورت های زندگی» از فیلم های دیدنی جشنواره امسال مونتریال بود. این فیلم برگزیده تماشاگران هم شد.

فیلم «تور» به کارگردانی «گوران مارکوویچ» که تولید مشترک صربستان و بوسنی هرزگوین بود، جایزه ی بهترین کارگردانی را برد و علاوه بر آن جایزه ی «فیپرشی» نیز به گوران و فیلم او رسید.

ابداع سوسیس با طعم کاری

یکی دیگر از فیلم های خوب جشنواره ی امسال مونتریال فیلم «ابداع سوسیس با طعم کاری» از آلمان بود. کارگردان فیلم خانم «اولا واگنر» بود و خانم «باربارا ساکووا» هم نقش اصلی فیلم را بازی می کرد. خانم ساکووا جایزه بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. داستان فیلم محور زنی میانسال دور می زند که در دکه ای سوسیس با کاری می فروشد و شوهرش او را ترک کرده است. سربازی که از جبهه جنگ گریزان بوداست، روزی به خانه او پناه می آورد و میان این دو رابطه عاطفی زیبایی شکل می گیرد.

جایزه بهترین بازیگر مرد هم به «اری کانت» از فیلم «سفر تئو» به کارگردانی «والتر دونر» از مکزیک رسید.
«جایزه ی بهترین فیلمنامه مشترکا به «ژاوی پوئیلا» و «جیز زگیل» برای فیلم اسپانیایی «به فرول گوتمان خوش آمدید» و «ریوچی کیمیزو کا» و «ساتوشی سوزوکی» برای فیلم «هیچکس مواظب من نیست» از ژاپن رسید.
فیلم «گرگ» محصول مشترک سوئد، نروژ، فنلاند، به کارگردانی «دانیل آلفردسون» نیز جایزه بهترین دستاورد هنری جشنواره ی مونتریال را از آن خود کرد.

نشست مطبوعاتی فیلم

تهیه کننده ی «تونی کریتس»، «آلن لد جونز» نیز جایزه ویژه سی و دومین جشنواره مونتریال را به تونی کرتیس و «ایزابل هوپر» رساند.
در همین شماره شهروند شما نقد همکارم شهرام تابع محمدی را در پیوند با جشنواره جهانی امسال مونتریال خواهید خواند. من هم سر آن داشتم که به فیلمهای ایرانی و یا به فیلمهای ایرانیان در جشنواره نگاه کنم؛ به آواز گنجشک های مجیدی و یک لحظه آزادی اما شهرام نگاه کرده است. در مورد آواز گنجشک ها به همان نگاه شهرام اکتفا می کنم، اما دلم می خواهد منظر خودم را از «یک لحظه آزادی» بنویسم.

نگاه به «یک لحظه آزادی» را با این خبر خوش شروع می کنم که فیلم جایزه طلایی اولین کار یک کارگردان را در جشنواره مونتریال از آن خود کرد.



به امید آبادی و آزادی میهن بدرود

Read Full Post »

درود بر تو :

برای شاید آخرین بارها آغاز میکنم نوشتن را

تنها برای شعری که از خواندنش قلبم راحت ترمی تپد و آرزوی بیشتربرای رسیدن به آزادگی دارم

با هرچه عشق نام تو را میتوان نوشت میهن


.

.

.

گرگها خوب بدانند در این ایل قریب گر پدر مرد تفنگ پدری هست هنوز

گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند توی گهواره چوبی پسری هست هنوز

آب اگر نیست نترسید که در قافله امان دل دریایی و چشمان تری هست هنوز…ا

تا درودی دگر بدرودد

Read Full Post »

درود بر تو :

منشور کوروش پس از ۳۷ سال به ایران می رود

اگر دسترسی به سایتهای بیگانه ندارید؛ این خبر را در اینجا بخوانید هم میهنان نیکم.

‹منشور کوروش قطعا به ایران خواهد آمد›

منشور کوروش

حمید بقایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی ایران اعلام کرده که منشور کوروش فعلا به ایران نمی آید ولی » قطعا به ایران خواهد آمد.»

آقای بقایی در حاشیه برگزاری جشنواره بین المللی جاده ابریشم به خبرنگاران گفته که «وقفه ایجاد شده در زمان ورود این منشور منافاتی با اصل نمایش آن در کشور ندارد و به زودی زمان بعدی پیش بینی شده برای ورود منشور کوروش به کشور اعلام می شود و حتی ممکن است به ماههای پایانی امسال برسد.»

بر اساس توافق بین سازمان میراث فرهنگی ایران و موزه بریتانیا، قرار بود شانزدهم ژانویه (26 دی) منشور کوروش برای نمایش در ایران منتقل شود اما در هفته های اخیر اختلافاتی بین دو طرف بروز کرده بود.

منشور کوروش ۳۷ سال پیش در جریان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله برای نمایش در ایران از موزه بریتا‌نیا خارج شد

سازمان میراث فرهنگی در اعتراض به عدم همکاری موزه بریتانیا اعلام کرده بود که موزه بریتانیا در مورد انتقال قرضی منشور کوروش به ایران «تعلل» می کند و برای همین ممکن است همکاری خود را با این موزه قطع کند.

سازمان میراث فرهنگی با صدور اطلاعیه ای تاکید کرده بود که مدیران موزه بریتانیا در مکاتباتی که با مقامات ایرانی داشته اند، علت «تأخیر» در انتقال این منشور را «ناآرام بودن فضای سیاسی ایران» عنوان کرده اند.

اما اکنون شرحی که آقای بقایی از مسئله داده با آنچه در اطلاعیه این سازمان آمده بود، متفاوت است. آقای بقایی می گوید که موزه بریتانیا طی نامه ای اعلام کرده «از قسمت شکسته شده منشور کوروش تکه های تاریخی پیدا شده اند که به واسطه بررسی و مطالعات آنها می توان به منشورهای دیگری از کوروش که ساخته شده و به بلاد دیگر فرستاده شده اند، دست پیدا کرد.»

به گفته رئیس سازمان میراث فرهنگی، موزه بریتانیا موافقت کرده که هیاتی از سوی ایران در انجام این تحقیقات مشارکت داشته باشد و «تکه های تاریخی کشف شده نیز به ایران فرستاده شود.

منشور کوروش، استوانه ای است سفالی که فرمان کوروش کبیر، پادشاه هخامنشی در مورد رفتار با مردم بابل پس از فتح این شهر به خط میخی بر آن نوشته شده است.

این فرمان به دلیل مضمون انسان دوستانه اش توسط عده ای از کارشناسان به عنوان نخستین سند حقوق بشر تاریخ معرفی می شود.

منشور کوروش بیش از صد سال پیش توسط باستانشناسان بریتانیایی در باقی مانده های شهر بابل در جنوب عراق پیدا شد و از آن زمان تاکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود.

رئیس سازمان میراث فرهنگی پیدا شدن تکه های تاریخی از منشور کوروش را «اتقاقی بزرگ» دانسته و گفته است که «پیدا شدن این تکه ها این تئوری را که در زمان کوروش ده منشور ساخته و به کشورهای مختلف فرستاده شده اند، مشخص می کند.»

منشور کوروش پیش تر در جریان جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی برای مدتی به ایران منتقل شده بود.

قرار است این منشور برای دومین بار در ایران به نمایش درآید اما تاریخ آن هنوز مشخص نیست ولی آقای بقایی می گوید که به دلیل وقفه ای که در ورود این منشور به ایران ایجاد شده ما از «آنها خواسته ایم به جبران این وقفه، چند تکه از اشیای با ارزش و تاریخی ایران در این موزه را در زمان های بعد برای نمایش همراه منشور کوروش به ایران بفرستند.»



به نابینا شدن کم و بیش چشمانم از سایت های دیگر در به روز شدن بلاگم بهره می برم.


تا درودی دگر همراه با پیروزی بدرودwinken

Read Full Post »

درود بر تو :

این چند ماه اخیر اعصاب همه ما ایرانیان چه آنانی که در میهن زندگی می کنند و چه ما خارج نشینان، که دل خون شدیم با دیدن و شنیدن این خبرهای جان فرسا و تنها آرزوی پیروزی حق طلبان و نابودی ضحاکان دروغگوی زمانه  را داریم.

چگونه آرامش را به زندگی پر اضطراب امروزی بازگردانیم؟

جامعه ما آكنده از بار اطلاعاتی سنگین است و ابزاری چون تلویزیون، رادیو، اینترنت، تبلیغات، پست الكترونیك و تلفن همراه که همگی براین سنگینی می‌افزایند. از سوی دیگر شكل زندگی در عصر حاضر بویژه در جوامع شهری ناگزیر توام با سر و صداها، ترافیك، ‌شلوغی‌ها و انبوهی از كارهای الزام‌آور روزمره است كه قطعا تمام این فاكتورها افزایش استرس و سلب آرامش انسان‌ها را موجب می‌شود.

محققان و روانشناسان در سال‌های اخیر تلاش كرده‌اند به شیوه‌های مختلف كه متداول‌‌ترین آنها انتشار اخبار، مقالات و توصیه‌های بهداشتی است به مردم در حفظ آرامش در میان این همهمه و آشفتگی یاری برسانند. به اعتقاد آنها دسترسی و مطالعه این منابع، هر از گاهی می‌تواند ما را به یاد نیاز اصلی‌مان به آرامش بیاندازد و حتی دقایقی از این زندگی پر مشغله جدا سازد. در این رابطه «استیو موریل» كارشناس و نویسنده مقاله‌ای در روزنامه «دیلی مدیتیشن و دیلی لایف» روش‌هایی را برای كسب آرامش در زندگی عنوان كرده كه به شرح زیر آنها را ذكر می‌كنیم:

حداقل روزی ١٥ دقیقه را در سكوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و چیزهایی كه دارید فكر كنید. سكوت عصاره آرامش است. البته با اجبار نمی‌توان سكوت كرد. بلكه باید زمانی كه فرا رسید آن را بپذیرید. روزی یك ساعت در اتاقی تنها بمانید و حتی اگر لازم شد در را روی خود ببندید.

هیچگاه جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه كنید این كار باعث تخلیه تنش‌هایتان شده و به شما آرامش می‌دهد.

وقتی احساس می‌كنید كه سرتان پر از فكرهای جور واجور منفی است با قدم زدن آنها را پاك كنید.

افراد آرام به خود می‌گویند كه برای تغییر گذشته كاری نمی‌توان كرد، آنگاه از تفكر به آینده و ادامه زندگی لذت می‌برند.

آرامش را از كودكان بیاموزید. آنها در همان لحظه‌ای هستند كه زندگی می‌كنند و لذت می‌برند.

اگر نمی‌توانید دیگران را ببخشید، بدانید كه افكار خشمگین همواره شما را با این افراد مرتبط خواهدكرد. اما شاد كردن دیگران باعث آرامش می‌شود.

هر چه اكسیژن بیشتری به شما برسد آرام‌تر خواهید شد. بنابراین خوب است كه در محل كار یا خانه خود گیاهانی رانگهداری كنید.

سعی كنید از چیزی كه هستید راضی باشید در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌كنید.

با حركات آرام و صحبت كردن شمرده احساس آرامش را به جمع منتقل كنید.

با شوخ طبعی به آرامش خود كمك كنید.

مهم نیست كه با شما مودبانه برخورد شود یا نه، بلكه برخورد محترمانه شما باعث ایجاد آرامش و احساس خوبی در شما خواهد شد.

سرعت حركت شما با احساستان رابطه مستقیمی دارد. آرام راه بروید و حركات بدن خود را آرام كنید. طولی نمی‌كشد كه آرام خواهید شد.

گاهی می‌توانید برای رسیدن به آرامش دراز بكشید، عضلات خود را شل كنید و به هیچ چیز فكر نكنید.

لحظه‌های زیبای زندگی‌تان را بنویسید و از آنها عكس و فیلم بگیرید. سپس بیشتر وقت آنها را به یادآورید و درباره‌‌شان فكر كنید و لذت ببرید.

آهسته غذا خوردن و جویدن باعث تجدید توان فكری و احساس آرامش خواهد شد.

هرچند وقت یكبار ساعت خود را باز كنید تا خود را از فشار زمان نجات دهید. همچنین در آوردن كفش‌ها به كاهش فشار عصبی كمك می‌كند.

برای تاثیر بیشتر و رسیدن به آرامش در خود متمركز شوید و آرام نفس بكشید.

تمرین كنید كه آرامتر از حد معمول صحبت كنید. این كار به خودی خود ضربان قلب و تنفس را آرام می‌كند.

احساسات و مشكلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس كنید.

یكی از مهمترین مهارت‌ها در آرام بودن، فكر نكردن به مسایل كوچك است. دومین مهارت، كوچك شمردن تمام مسایل است.

شاد كردن دیگران، ‌موجب آرامش می‌شود. نمی‌دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یك كارتن‌خواب هدیه بدهید. قدردانی كنید. دیگران را برای لطف كردن به خود تحت فشار قرا رندهید، لطف كه وظیفه نیست.

اگر می‌دانستید كه: «سیگاركشیدن + ورزش نكردن‌ = استرس، اضطراب و حذف آرامش»، هرگز سیگار نمی‌كشیدید و ورزش كردن را به تعویق نمی‌انداختید.

راحتی یكی از عناصر مهم آرامش است. دمای مناسب، صندلی، لباس و كفش راحت این امكان را برای شما فراهم می‌كند. پوشیدن لباس‌های گشاد و راحت باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می‌شود.

اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یكی از با افتخارترین روش‌های رسیدن به آرامش خاطر رسیده‌اید. اگر از خدا دور افتاده‌اید، اكنون وقت آشتی است. داشتن یك تكیه‌گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می‌شود.

«بر گرفته از ایمیل های دریافتی»

تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »

Older Posts »