Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for مِی 2006

یادها و عکسها

درود بر تو:


بهت قول داده بودم که از عکسهایم اینجا بگذارم. (بخصوص یادگار بچه های مدرسه ای رو)


روز دوم اقامت من در شیراز بود که به اتفاق وحیدوو، فاطی و خاله سوسکه و مهرنوش به رستوران زند «که در همان حمام قدیمی به نام حمام زند است» رفتیم و غذاهای بسیار خوشمزه ای نوش جان کردیم و پس از آن به دیدن بازار زند رفتیم. پس از کمی گردش و خرید به این دختر گل بر خوردیم و من از مادرش اجازه گرفتم تا از او عکس بیندازم. که البته مادر مهربان این دختر گل با عکاسیم موافقت کرد.


Resize of Resize of Resize of Shiraz 063.jpg Resize of Resize of Resize of Shiraz 062.jpg


فکر میکنم از عشایر بودند، چون از ظاهر این کودک و همراهانش چنین بر می اومد.


Resize of Resize of Resize of Shiraz 069.jpg


اینجا هم همون شب که از بازار خسته و کوفته برگشتیم رفتیم به یک کافی شاپ شیک «که آقای مسئول آنجا اجازه نداد عکس از محل بیندازم» و من تنها از کافی که پس از ریختن شیر اینقدر شیک شد، عکس گرفتم.


Resize of Resize of Resize of Shiraz 112.jpg


بار دوم که رفتیم خدمت سرور گرامیم حافط جان، با این بچه های گل که از مدرسه برای بازدید آمده بودند، رو برو شدیم. بچه ها به طرف بالا هجوم بردند و ما کشیدیم کنار تا این کودکان زیبا نیز با این مکان آشنا شوند.


Resize of Resize of Resize of Shiraz 116.jpg


من رفتم پشت سر بچه ها و زیر سایه روی چرخم نشستم، که این فرشته های خوشگل اومدن رو به روی من و با هم کمی کیفین احوالین کردیم. نامهاشون را پرسیدم ولی از آنجاییکه من در به یاد سپردن نام خیلی… هستم دیگه نمیدونم چه نامهایی داشتند. این فرشته های گل اینقدر مهربان بودند که هر چی مانند میوه و چیپس و پفک و … خودشون رو با اسرار زیاد به من تعارف کردند. خلاصه از محبتشون پیدا بود که بچه شیرازی هستند.


Resize of Resize of Shiraz 079.jpg


اینجا هم نمادی از در ورودی و روی پله های پرسپولیس یا همان تخت جمشید است. بقدری زیبا بود که خستگی را متوجه نمیشدم. ولی روی پله ها تخته های چوبی انداخته شده بود!!!


امیدوارم که روزی تو نیز از این مکان بسیار زیبا دیدن کنی. (البته اگر هنوز آنجا نبودی) ما در این مکان هنوز تکه هایی از تاریخ پر افتخار میهنمون را داریم و میدونم که تو نیز مانند من وقتی بازدید کنندگان خارجی را در این مکان می بینی بسیار شادمان می شوی.


در پناه یزدان تندرست، شاد و پیروز زیوی… تا درودی دگر بدرود.

Read Full Post »

درود بر تو:


روزی با فاطی جیگرم و وحیدو جان رفتیم به سعدیه و دیداری هم از آنجا کردیم.


Shiraz 1510.jpg


خیلی گشتیم و من خسته شدم و نشستم، که زیدی از بقل دستمون با گفتن متلکی: که این دختر های شیراز خیلی خوشگلند ها…


Resize of Resize of Resize of Shiraz 133.jpg


و من چون دو ـ سه شب پیشش همین حرف رو به وحیدوو گفته بودم، به اون آقا پسر گفتم: بیا بیا جدی این حرفت درسته ها، اون بیچاره فکر کرده بود من میخام فحشش بدم و این حرفها با کمی ترس و شَـک برگشت اومد نزدیک ما


Resize of Resize of Resize of Shiraz 144.jpg


درست در همین قسمت سعدیه بود، بهش گفتم که من هم چند شب پیش همین حرف رو به دوستم گفتم… بعد ازش پرسیدم اهل کجایی؟ گفت تهران، من: بابا هم شهری… پسره با تعجب و دماغ سوختگی از متلکش گفت: اِه مگه شما شیرازی نیستید؟ نه من بچه تهرانم.


Resize of Resize of Resize of Shiraz 239.jpg


عکس این گلها رو به یاد ویولت جان انداختم.


حالا در آپدیت های بعدی عکس از دیگر مکانهای دیدنی شیراز را اینجا میگذارم.


Resize of Resize of Shiraz 230.jpg


با اینکه تصمیم نداشتم امشب این عکس رو نشونت بدم ولی فقط به خاطر وحیدوو پسر گل شیراز، که اگر حافظ را مهمان شود یادی از من نیز میکندو به یاد دوستی دیگرم که به من گفت باید حافظیه رو در شب ببینی، گذاشتم.


به این موزیک دلنشین گوش کن: الا ای آهوی وحشی کجایی


در پناه یزدان تندرست، شاد و پیروز زیوی… تا درودی دگر بدرود.

Read Full Post »

درود بر تو:


بله هنوز یک هفته از بازگشت من نگذشته که دل تنگش شدم.


Resize of Image12100cut.JPG


حالم خیلی خوبه ولی دلم دوباره تنگ و تشنه تر از پیش برای بودن در کنار یار هستم.


آخه یار من، دلدار من همتا نداره. شاید مزه تلخ غربت و انتظار کشیدن برای دیدن یار را نچشیده باشی… آخه وقتی آدم هم میهنان گلش را از نزدیک می بینه که چقدر گرم و صمیمی در اولین برخوردهاشون با تو روبرو میشن، پس از بازگشت، دلتنگی بیش از پیش روش اثر میکنه و دیونه میشه.


اولین جایی که رفتم شهریار، که برای به جا آوردن چهارشنبه سوری و دور بودن از سر و صدای وحشتناک تهران، البته به دعوت دوست گلم مهرنوش جان و شرکت تنی چند از دوستان هم بلاگری خوبم بود.


noroze 58ipg.jpg


دومین سفرم به دیار عشق (شمال ایران) بود. جات خالی خیلی خوش گذشت. باید بگم که این دعوت پیش از رسیدنم به ایران انجام پذیرفته بود و خیلی هم به جا بود. شمال نیز به دعوت بهترین دوستم (همون الهه که نام وبلاگم به یاد او و از نام او سر چشمه گرفته است) بود. جای آن دارد که بگم که من سال ۱۳۸۵ را در کنار ساحل آرام دریای خزر آغاز کردم. اینقدر این دریا با من صمیمی و آرام بود که مردم ساکن در آنجا با تعجب میگفتند چنین دریا و آفتابی در این فصل بی سابقه بوده است.(و باید بگم که این از شانس خوب من بوده یا خورشید خانم در شهر چالوس، رسم مهمان نوازی را خوب به جای آورده).


Resize of Resize of Resize of Kopie von Bildhaye Shahla 010.jpg


سفر سومم به کیش و دریای همیشه نیلی پارس بود. که به دعوت دخترخاله خوبم به آنجا رفتیم. جای تو نیز خیلی خالی بود و بسیار زیاد فراوان خوش گذشت.


Resize of 99360529RL881296525.jpg Resize of 99366939RL751389985.jpg


خلاصه آخرین سفرم نیز به شهر زیبای شیراز بود. البته پیش از رفتن به شیراز با سرماخوردگی شدیدی دست و پنجه نرم نمودم ولی به خیر گذشت.


Resize of Resize of Resize of Shiraz 101.jpg Resize of Resize of Resize of Shiraz 084.jpg


Resize of Resize of Resize of Shiraz 098.jpg


که اینجا نیز به دعوت دوست نیکم جناب وحیدوو رفتم. ( با سپاس از خانواده محترم ایشان) و دیگه از اینکه چقدر در شیراز با مهمان نوازی مردم نیکش به من خوش گذشت نگو و نپرس. تازه یک قرار بلاگری نیز در آنجا به همت وحیدوو جان داشتیم که خیلی از دوستان نادیده ام را در این قرار دیدم. در همینجا از تمام بچه های خون گرم شیراز سپاسگذاری می کنم .شرمنده از نام بردن این دوستان گل هستم. می ترسم که کسی از قلم بیفتد.


جا دارد که از دوستان نیکم در شهر اصفهان و مازندران و …. که قول رفتن به آنجا را به ایشان، داده بودم پوزش بخواهم. امید به اینکه در سفر های آینده ام از خجالتشون در بیام. چون پس از ۸۵ سال به میهن آمده بودم و ۲ ماه وقت کافی برای دیدن تک تک شهر های میهن نبود. (قبول؟)


از اینکه در این ۲ ماه به هیچکدام از دوستان هم بلاگریم سر نـــــزدم ابراز شرمندگی می کنم . با امید اینکه عذر من را بپذیرید… اوه راستی از تو دوست نازنینم که برای دیدن من قبول زحمت نمودی و به دیدارم آمدی نیز سپاسگذارم.


با امید داشتن روزهایی سرشار از تندرستی و موفقیت برای تو هم میهن نیکم. خیلی دوستت دارم .


در پناه یزدان، تندرست شاد و پیروز زیوی… تا درودی دگر بدرود.

Read Full Post »

درود بر تو



و



خدا حافظِ میهن خوبم.



تا درودی دگر بدرود

Read Full Post »