درود بر تو :
این متن را در جایی خواندم که به حقیقت وجودیِ انسانها خیلی ربط دارد. بله مثلن خود من وقتی شادم از شوق، گریه میکنم و یا به هنگام ناراحتی و بیشتر مواقع دلتنگی برای عشقم «دریای خزر» وقتی عکسهایی که باهاش یا در کنارش انداخته ام را میبینم، یه دل سیر گریه میکنم. (خیلی دل تنگشم آخه)
ما گريه كردهايم، اما آيا ميدانيد كه اشك ريختن ميتواند چقدر براي روح و جسم ما مفيد باشد؟همه حتماً تعجب ميكنيد البته فراموش نكنيد اشك ريختن ممكن است از طريق محركهاي بسياري ايجاد شود اما آنچه كه ما در اين بحث ميخواهيم مطرح كنيم اشك ريختن به واسطه تحريك احساسات است.
محققان عقيده دارند گريه و خنده هر دو ريشه در يك بخش از مغز دارند و همانطور كه خنده فوايد زيادي براي بدن دارد كه ميتوان از آنها به پايين آوردن فشار خون، افزايش قدرت ايمني بدن و بهبود حالت روحي اشاره كرد گريه نيز خواص مشابهي دارد.
متخصصان مغز و اعصاب كه روي گريه تحقيقات زيادي انجام دادهاند ميگويند گريه ميتواند براثر هر محرك بيروني مانند شنيدن يك موسيقي، تماشاي يك فيلم يا محرك دروني مثل يادآوري خاطرات تلخ و يا هر چيز ديگري ايجاد شود اما آنچه اهميت دارد اين است كه بدين ترتيب تخليه احساسي كه بسيار ضروري است انجام ميگيرد
.
بايد بدانيد كه به طور عادي زنان ۴ برابر بيشتر از مردان گريه ميكنند و بررسيهاي انجام شده نشان داده است كه ۸۵درصد از زنان و ۷۲ درصد از مردان پس از گريه احساس بهتري دارند
.
همچنين يكي از تأثيرات اجتماعي گريه نيز اين است كه وقتي ما گريه ميكنيم اطرافيان نرمش و انعطاف پذيري بيشتري نشان داده و تمايل به حمايت بيشتري از ما پيدا ميكنند. نكتهاي كه بايد به آن توجه داشت اين است كه گاهي اوقات گريه كردن بسياري از مسائل نهفته احساسي را آشكار ميكند.
به عبارت ديگر گاهي اوقات ما تا گريه نكنيم نميدانيم كه ناراحت هستيم. به قول نويسنده كتاب «راز اشكها» ما از طريق گريه كردن درباره احساسات خود بيشتر ميآموزيم و بدين ترتيب ميتوانيم با اين احساسات كنار بياييیم.
شايد برايتان اتفاق افتاده باشد كه درست وقتي كه حالتان بهظاهر خوب است با كوچكترين اشاره و بهتر بگويم با جرقهاي به گريه ميافتيد، اين همان آشكار كردن احساسات نهفته است، يعني امكان دارد شما در اعماق قلب خود احساس تنهايي، ناراحتي، عصبانيت، يأس و طرد شدگي كنيد اما به آنها اهميت ندهيد تا اين كه انباشته شود و بالاخره در جايي بروز كند.
نكته ديگر اين است كه همانطور كه اشك ريختن و تخليه احساسي مفيد است انباشته كردن خشم و ناراحتي و نگاه داشتن اشك هم مضر است. مطالعات نشان داده است كه انباشت احساسات منفي موجب افزايش فشار خون، مشكلات قلبي، سرطان و بسياري از عوارض ديگر ميشود.به ياد داشته باشيد كه ما از نظر طبيعي و ژنتيكي بايد در مواردي اشك بريزيم. پس اگر بخواهيم جلوي آن را بگيريم ضربات جبرانناپذيري به سلامت خود وارد ميكنيم
.
حتماً تا به حال با افرادي كه عزيزي را از دست دادهاند اما سعي كردهاند كه گريه نكنند روبهرو شدهايد. چنين افرادي پس از مدتي مبتلا به انواع اختلالات جسمي و روحي خواهند شد چرا كه به تعبير روانشناسان بهموقع سوگواري نكردهاند و اين احساسات جمع شده و از آنجايي كه راه تخليه و بروز نداشتهاند مانند يك ديگ زودپز عمل كرده و با انفجار خود روح و جسم خود را ويران كردهاند
.
اگر از نظر شيميايي هم به مسئله نگاه كنيم مواد تشكيل دهنده اشكي كه به واسطه بروز احساسات جاري شده با اشكي كه تحريكات فيزيكي مانند خارش و يا پياز ايجاد شده تفاوت دارد
.
« ببین اشک آسمون بر روی سیم خار دار یخ زده»
اشكي كه منشاء احساس دارد حاوي پروتئين بيشتري است و مقداري كورتيزول هم دارد (كورتيزول هورموني است كه در شرايط بحراني و توأم با استرس در بدن ترشح ميشود). پس اين قضيه نشان ميدهد كه اشك ريختن در چنين مواقعي موجب سم زدايي از بدن ميشود. برخي از روانشناسان اشك را به كريستالهاي يخ تشبيه ميكنند كه در تماس با گرماي زندگي آب شده و مانند رود از چشمها سرازير ميشوند.
اين نكته نيز لازم به ذكر است كه وقتي اشكهاي ما منشاء ناراحتي يا درد دارند بدن احساس به تماس فيزيكي پيدا ميكند. براي مثال وقتي فرزندان گريه ميكنند و والدين آنها را در آغوش ميگيرند زودتر آرام ميشوند و اين تأثير وقتي شدت ميگيرد كه اين در آغوش گرفتن همراه با احساس همدردي و محبت باشد
.
اين يك حالت اثبات شده طبيعي است كه با رعايت آن روند تخليه احساسات زودتر و راحتتر سپري ميشود. بهعلاوه آنجا كه چشمها پنجرهاي رو به قلب انسان هستند، اشكهاي ما نيز كه از چشمانمان سرازير ميشود نشانگر حالت ناآرامي، ترس، نگراني، خشم و آسيبپذيري روح ما هستند
.
پس بياييد از حالا سعي كنيم بر گريه و اشك واقعبينانه نگاه كنيم و اين تصور اشتباه كه هر فردي كه قوي باشد تحت هيچ شرايطي اشك نمي ريزد را كنار بگذاريم زيرا بدن و روح ما بهطور طبيعي با مسائل و مشكلاتي روبهرو ميشود كه نياز به تخليه و اشك ريختن دارد
.
و من خوشحالم که از اولش هم اونجوری که بهم می گفتند اشکش در مشکشه و اینا نبودم و رفتارم کاملن نرمال بود. چون از احساسات بالایی برخوردار بودن، خیلی باعث زجر کشیدنم میشد. البته جای آن دارد بگویم اگر اینگونه نبودم به این بیماری لعنتی گرفتار نمیشدم اگر برای هر مسئله کوچکی غصه نمیخوردم و به دل نمیگرفتمش، شـــــــاید اینجوری نمیشدم!!! (شاید را کاشتند در نیومد…)
خلاصه گریه ات آمد بگری تا دلت راحت و آروم بگیرد. از هر مسئلهء بی ارزشی ناراحت نشو. خاطرات تلخ را فراموش کن و به احساساتت همیشه غالب باش و در آخر تلاش کن همیشه نیمه پر لیوان را ببینی و شاد باشی .
در پناه یزدان تندرست ، شاد و پیروز زیوی… بدرود.
Read Full Post »