درود بر تو:
سال پیش ما در اول آذر برفی داشتیم که نگو و نپرس، البته عکسهایی از اینجا برایت گذاشتم ولی حالا عکس را از اینترنت پیدا کردم تا متنم کمی برفی باشد.
از سرمای اینجا چی بگم! خیلی سرد است ولی هنوز ناجوانمردانه نشده. اما خداییش سرما و برف بسوی ایران آمده و من هم از این حال و هوای سرد ایران و برفی که می باره خیلی خوشحالم. البته که برای مردم خیلی راحت نیست و دچار مشکلات رفت و آمدی میشوند، ولی باید فکرِ خوب و بسیار بودن آب در سد ها را کرد.
امروز خوندم که امسال پس از بارش برف و حتا به هنگام بارش ماشینهای برف پاک کن در تلاش تمیز کردن خیابانها و بهبودی عبور و مرور مردم بودند. خیلی خوبه، ولی برای سرمای خانه های افراد کم درامد و تهی دست چه کاری انجام می شود؟ برای بچه های بی سرپرست که خانه و کاشانه گرم و لباس های مناسب این هوای سرد را ندارند چه می شود کرد؟ باید کمی به آنها هم فکر کرد و برایشان کاری انجام بدیم. میدونی شبهایی که هوا خیلی سرد باشه و زمانی که میرم توی تخت، یاد همه اون بی سرپناهانی که یک سقف بالای سر و رو انداز یا اطاقی گرم ندارند می افتم و از خودم خجالت میکشم و خدای را برای اینهمه محبتش که به من و خانواده ام کرده سپاس می گذارم.
برای مردمم خیلی احترام دارم ولی از تو که همین حالا داری این نوشته من رو میخونی، یا حتی خانواده گلت خواهش میکنم به فکر مردم تهی دست و بیچاره هم در این هوای سرد باش که یک شال گرم که دیگر استفاده نمیکنی، شاید از نفوذ سرما بر سر یا گردن اون بچه کوچک بی سرپرست جلوگیری کنه.
حالا لابد میگی که آره تو نفست از جای گرم در میاد، ولی باور کن من نیز همراه خانواده ام به فکر این گلهای سرما زده هستیم.
با یاری یزدان یکتا و تندرستی همه انسانهای روی زمین به خود خودش می سپارمت.
در پناه یگانه ایزد هستی میسپارمت، تا درودی دگر بدرود.