Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for 28 فوریه 2008


درود بر تو :


امروز وقتی به سایت بی بی سی رفتم، باز با مسئله تغییر جنسیت جوانان در ایران که پس از کشور تایلند، بیشترین است روبه رو شدم.خواننده های قدیمی اینجا می دانند که من پیش از این هم در این باره نوشته بودم و از بسیاری از دوستان گلم پیام گرفتم.((فقط تمنا دارم نوشته ها را با دید باز بخوان و بدون همه انسانها حق حیات و انتخاب دارند))


تغییر جنسیت: دوراهی یافتن هویت یا طرد خانوادگی

_44444884_transsexuals203a.jpg



رابطه همجنسگرایان در ایران ممنوع است اما این کشور اجازه تغییر جنسیت طی عمل جراحی را می دهد و صدها مرد برای تغییر مسیر زندگی، رفتن زیر تیغ جراحی را انتخاب کرده اند.


تغيير جنسيت در ايران



 20060519202538transexual_30.jpg

 


آمار نشان می ده که از هر صد هزار نفر يکنفر دچار اختلال هويت جنسی هستش. بنابراين می شه حدس زد که در ايران ۷۰۰ ترا جنسی وجود داره. ترا جنسی اصطلاح جديديه که برابر با transexual بکار برده می شه، يعنی کسانی که جنسيتی که در روانشون حس می کنند با جنست جسمشون متضاده.









20060519202528transexual_1.jpg

 

مريم خاتون ملک آرا: از زمان کودکی وقتی که به ياد داشتم خودم رو يک زن می دونستم و از پوشيدن شلوار و لباسهای مردانه تنفر داشتم. اسم من فريدون ملک آرا بود و با شناسنامه مردانه زندگی ميکردم. وسايل بازی و حرکات من به گفته ديگران زنانه بود که ديگران اين رو به حساب تک فرزندی من می گذاشتن. هميشه و هر روز منتظر معجزه بودم که صبح که از خواب بيدار شدم آلت مردانه ام را از دست داده باشم.


در حال حاضر بيماران اين اختلال در کشورهای غربی با خوردن هورمون ظواهر جسميشون رو تغيير می دن و بعد از چند ماه نظارت روانکاوان و روانشناسان، و کسب اطمينان از اينکه واقعاً می تونن تغيير جنسی بدن، و با جنس ديگری به زندگی ادامه بدن، عمل جراحی رو انجام می دن. چند سالی که اين عمل در ايران صورت می گيره و افرادی با جراحی جنسيتشون رو تغيير می دن.










 

مريم خاتون ملک آرا: از زمان کودکی وقتی که به ياد داشتم خودم رو يک زن می دونستم و از پوشيدن شلوار و لباسهای مردانه تنفر داشتم. اسم من فريدون ملک آرا بود و با شناسنامه مردانه زندگی ميکردم. وسايل بازی و حرکات من به گفته ديگران زنانه بود که ديگران اين رو به حساب تک فرزندی من می گذاشتن. هميشه و هر روز منتظر معجزه بودم که صبح که از خواب بيدار شدم آلت مردانه ام را از دست داده باشم.



بعد از پايان تحصيلات وارد صدا و سيما شدم ( قبل از انقلاب،۱۳۵۳ ) که در اون زمان شکل و شمايل زنانه پيدا کرده بودم و آرايش زنانه می کردم و از اون موقع بود که رسماً وارد پوشش زنانه شدم. تقريباً طوری بود که دلم می خواست و در قالب يک زن و با رعايت شئونات يک زن زندگی ميکردم. اونجا بود که به فکر معالجه افتادم و پيش دکتر روانشناس رفتم که پيشنهاد تغيير جنسيت رو برای من مطرح کرد.


خيلی خوشحال شدم ولی دچار يک سرگردانی ذهنی و فکری شدم. چون ريشه مذهبی داشتم دوست داشتم از لحاظ شرعی هم شرايط و مسائل اين کار رو بدونم. به مرحوم آيت الله بهبهانی مراجعه کردم، ايشون به من گفتن که به مرحوم آيت الله خمينی نامه بنويسم. من با همه مشکلاتی که بود نامه رو به نجف ارسال کردم. با استفاده از دوستان و آشنايان من در صدا و سيما تونستم پيش شهبانو فرح پهلوی برم. ايشون به من پيشنهاد دادن که تعدادی از ترنس های ( دو جنسيتی های ) ايران رو جمع کنيد تا ما به شما يک حقوق ويژه تعلق بديم که متاسفانه موفق به انجام چنين کاری نشدم.


 


آمار اين افراد بعد از انقلاب افزايش پيدا کرد اما در سال ۵۴ جواب نامه من توسط امام خمينی داده شد که تکاليف يک زن رو برای من واجب کردن. منتها من هنوز شک داشتم. تصور من اين بود که فتوا مربوط به افراد ۴۷ کوروزومی هست (که زمان تولد هر دو آلت رو دارن). سال ۵۷ تونستم از طريق يکی از دوستانم در فرانسه خدمت ايشون برم ولی موفق به طرح مسئله خودم نشدم. در ابتدای انقلاب و تا سال ۶۲ من رو از لباس زنانه بيرون آوردن. علتش هم مشکلات و مسائلی بود که اوائل انقلاب برای من پيش آمد.


سال ۶۳ خواستم به هر شکلی که بود خودم رو به دفتر امام برسونم که از طريق دفتر آيت الله جنتی نامه ای برای ايشون نوشتم که باز جوابی که آمد شبيه به فتوای اول بود، مربوط به من نبود و مربوط به افراد دو جنسيتی ميشد. ديگه درسال ۶۵ بالاخره موفق شدم به حضور ايشون برم و از شخص ايشون فتوای مورد نظر رو گرفتم. اين فتوا اولين فتوا از نوع خودش در ايران و حتی کشورهای مسلمان شيعه بود. از اون موقع من وارد حجاب زنانه شدم و همون روزی که ايشون فتوا رو صادر کردن ، آيت الله خامنه ای (رئيس جمهور وقت) برای من چادر و مقنعه بريدن و با صلوات و تبريک من رو وارد حجاب اسلامی کردن.


همون روز با ارسال نامه ای به رئيس دادستانی با ارسال من به پزشکی قانونی اولين مجوز تغيير جنسيت در ايران صادر شد.برای هيچ کسی باور کردنی نبود. در سال ۱۳۶۱ بسياری از ترنس ها (در اون موقع به اواخواهر معروف بودن) را دستگير کردن و به زندان بردن ولی در نهايت ديدن که کاری با اونها نمی تونستن انجام بدم. و در طی اين سالها هر ارگان و نهادی جلوی پای من مشکلی اضافه ميکرد تا اينکه در سال ۱۳۸۱ در سن پنجاه و يک سالگی عمل من انجام گرفت تا قبل از عمل هم مثل يک زن زندگی ميکردم و تحت حجاب اسلامی بودم. در سال ۸۰ که برای عمل به تايلند بايد سفر ميکردم مجدداً بعد از بيست سال مجبور به پوشيدن لباس مردانه شدم تا با گذرنامه خودم بتونم از کشور خارج بشم. که اين موضوع برای خودش داستان سختی داشت.









20060519202544transexual_4.jpg







 

 


ولی باید بدونیم که تغيير جنسيت در ايران تيغ جرای

 

 


آزاد است و روحانيون ايران انتخاب جنسيت

را حق بشر می دانند.

ـــــــــــــــ


ـــــــــ



به نظر من باید این افراد را در جامعه مون به راحتی قبول کنیم.


حق انتخاب به هویتشون بدهیم. ولی در ایران باید بیشتر فرهنگ سازی برای شناخت مردم از این قشر بشود!!! میدونم…  

Read Full Post »